عطریاس

عطریاس

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

مرحوم مدرس وواردات سگ های انگلیسی

30 آذر 1393 توسط مریم

نقل است زمانی که نصرت‌الدوله وزیر دارایی بود، لایحه‌ای تقدیم مجلس کرد که به موجب آن، دولت ایران یکصد سگ از انگلستان خریداری و وارد کند.

او شرحی درباره خصوصیات این سگ‌ها بیان کرد و گفت: «این سگ‌ها شناسنامه دارند، پدر و مادر آنها معلوم است، نژادشان مشخص است و از جمله خصوصیات دیگر آنها این است که به محض دیدن دزد، او را می‌گیرند.»

مدرس طبق معمول، دست روی میز زد و گفت: « مخالفم. »

وزیر دارایی گفت: « آقا! ما هر چه لایحه می‌آوریم، شما مخالفید، دلیل مخالفت شما چیست؟ »

مدرس جواب داد: « مخالفت من به نفع شماست، مگر شما نگفتید، این سگ‌ها به محض دیدن دزد، او را می‌گیرند؟ خوب آقای وزیر! به محض ورودشان، اول شما را می‌گیرند. پس مخالفت من به نفع شماست. »

نمایندگان با صدای بلند خندیدند و لایحه مسکوت ماند.

 نظر دهید »

سمینارهای معجزه گر

30 آذر 1393 توسط مریم
رهبر معظم انقلاب روحی فداه خطاب به برگزار کنندگان «همایش ملّی ارتقای سلامت نظام اداری و مقابله با فساد»

«بسم الله الرّحمن الرّحیم
نفس اهتمام آقایان به امر مبارزه با فساد را تحسین می‌کنم، لکن این سمینار و امثال آن بناست چه معجزه‌ای بکند؟ مگر وضعیت برای شما مسئولان سه قوه روشن نیست؟ با توجه به شرایط مناسب و امیدبخشی که از لحاظ همدلی و هماهنگی و همفکری بین مسئولان امر وجود دارد، چرا اقدام قاطع و اساسی انجام نمی‌گیرد که نتیجه را همه بطور ملموس مشاهده کنند. توقع من از آقایان محترم این است که چه با سمینار و چه بدون آن، تصمیمات قاطع و عملی بدون هرگونه ملاحظه‌ای بگیرند و اجرا کنند. موفق باشید.»

 نظر دهید »

یک شبی مجنون نمازش راشکست

29 آذر 1393 توسط مریم

یک شبی مجنون نمازش را شکست

یک شبی مجنون نمازش را شکست

بی وضو در کوچه لیلا نشست

عشق آن شب مست مستش کرده بود

فارغ از جام الستش کرده بود

سجده ای زد بر لب درگاه او
پر ز لیلا شد دل پر آه او

گفت یا رب از چه خوارم کرده ای
بر صلیب عشق دارم کرده ای

جام لیلا را به دستم داده ای
وندر این بازی شکستم داده ای

نیشتر عشقش به جانم می زنی
دردم از لیلاست آنم می زنی

خسته ام زین عشق، دل خونم مکن
من که مجنونم تو مجنونم مکن

مرد این بازیچه دیگر نیستم
این تو و لیلای تو … من نیستم

گفت: ای دیوانه لیلایت منم
در رگ پنهان و پیدایت منم

سال ها با جور لیلا ساختی
من کنارت بودم و نشناختی

عشق لیلا در دلت انداختم
صد قمار عشق یک جا باختم

کردمت آوارهء صحرا نشد
گفتم عاقل می شوی اما نشد

سوختم در حسرت یک یا ربت
غیر لیلا بر نیامد از لبت

روز و شب او را صدا کردی ولی
دیدم امشب با منی گفتم بلی

مطمئن بودم به من سر میزنی
در حریم خانه ام در میزنی

حال این لیلا که خوارت کرده بود
درس عشقش بیقرارت کرده بود

مرد راهم باش تا شاهت کنم
صد چو لیلا کشته در راهت کنم

 1 نظر

شه باوفااباالفضل(بحرطویل)

29 آذر 1393 توسط مریم

 

شه با وفا ابوالفضل، صاحب لوا اباالفضل، معدن سخا ابوالفضل، نور هل اتی ابوالفضل. شیر سرخ عربستان و وزیر شه خوبان، پسر مظهر یزدان ، که بدی صاحب طبل و علم و بیرق و سیف و حشم و با رقم و با رمق اندر لب او ماه بنی هاشم وعباس علمدار و سپهدار و جهانگیر و جهان بخش و دگر نایب و سفا.

 

 

شه با وفا ابوالفضل، صاحب لوا اباالفضل، معدن سخا ابوالفضل، نور هل اتی ابوالفضل.

 

 

دید کاندر حرم خسرو خوبان، شده بس ناله و افغان و پر از شیون طفلان، همه شان سینه زنان، نوحه کنان، موی پریشان، دل بریان، سوی عباس شتابان، که عمو جان چه شود جرعه ی آبی برسانی به لب سوختگان، کز عطش آتش بگرفته گلوی ما.

شه باوفا ابوالفضل، صاحب لوا ابوالفضل، معدن سخا ابوالفضل، نور هل اتی ابوالفضل.

 

* * *

 

غضب آلود ز غیرت شد و عباس بشد موی تنش راست، زجا خواست، بخود گفت که عباس، تو اشجع به همه ناس، عجب از تو است که با این همه مردی و شجاعت، شود از صولت تو زهره ی شیر فلکی آب، عجب آسوده نشستی و روان شو بنما آب مهیا.

 

شه باوفا ابوالفضل، صاحب لوا ابوالفضل، معدن سخا ابوالفضل، نور هل اتی ابوالفضل.

 

* * *

 

پس علم کرد قد سرو دل آرا، به سرش تاج زمِغفِر که زدی طعنه به قیصر، به تنش کرده زره چشمه ی او تنگتر از چشم حسودان بد اختر، به کمر بست یکی تیغ مهندس به میان سرو، دو پیکر، به سردوش یک اسپر به مثل گنبد مینا،

شه باوفا ابوالفضل، صاحب لوا ابوالفضل، معدن سخا ابوالفضل، نور هل اتی ابوالفضل

پس ز اصطبل برون کرد، یکی توسن صرصر تک و ، فرخ رخ و طاووس دم و یال پر انبوه به پیکر چو یکی کوه، خط و خال چو آهو، که از شیهه ی او گوش فلک کر شد و رفتی به ثریا.

 

شه باوفا ابوالفضل، صاحب لوا ابوالفضل، معدن سخا ابوالفضل، نور هل اتی ابوالفضل.

 

* * *

 

پس بیاویخت بدوش دگر خویش، یکی مشک چو مشکی که بدی خشک تر از لعل لب ماه مدینه، گل گلزار سکینه، به فغان گفت که یا بنت اخا، ناله مکن، ضجّه مزن، ز آنکه عموی تو نمرده روم الحال کنم بهر تو من آب مهیا،

شه باوفا ابوالفضل، صاحب لوا ابوالفضل، معدن سخا ابوالفضل، نور هل اتی ابوالفضل.

 

* * *

 

پور حیدر چو یکی مرغ سبک روح، مکان کرد روی عرشه ی زین، روح الامین، گفت که احسنت از آن مادر فرزانه، که آورد چو تو شیر دل و ناموری را که دو زانوش گذشتی ز سرو گوش فرس یکسره هی هی به تکاور زدی همچون علی عالی اعلی،

شه باوفا ابوالفضل، صاحب لوا ابوالفضل، معدن سخا ابوالفضل، نور هل اتی ابوالفضل.

 

* * *

 

پس به تعجیل سوی شط فرات آمده، مانند سکندر، زپی آب حیات آمده، آن شیر غضنفر، نظری کرد بر آن آب، که چون اشکم ماهی بزدی موج بفرمود که ای آب، عجب موج زنی، لیک نداری خبر از تشنگی عترت طاها،

شه باوفا ابوالفضل، صاحب لوا ابوالفضل، معدن سخا ابوالفضل، نور هل اتی ابوالفضل.

 

* * *

 

پس به تکبیر بزد نعره، همان شیر به جولان شد و در صحنه ی میدان شد و پاشید زهم لشکر کفار، یکی گفت که ای قوم گریزید که این است ابوالغزه، تُهَمتَن، لقبش ماه بنی هاشم و باشد پسر حیدر صفدر، شده منسوب به سقا،

شه باوفا ابوالفضل، صاحب لوا ابوالفضل، معدن سخا ابوالفضل، نور هل اتی ابوالفضل.

 

* * *

 

از چه ای آب، عجب می روی، اما خبرت نیست، سکینه، گل گلزار مدینه، رخ ماهش بفسرده، زعطش غش بنموده، آخر ای آب تویی مهریه فاطمه اما پسرش شد ز تو محروم، همان سید مظلوم، الهی که گل آلود شوی، تا به ابد (شوقی) غمدیده از این غم شده دیوانه و شیدا،

 

شه باوفا ابوالفضل، صاحب لوا ابوالفضل، معدن سخا ابوالفضل، نور هل اتی ابوالفضل

 نظر دهید »

فعل مجهول چیست میدانید؟؟؟؟

29 آذر 1393 توسط مریم

بچّه هاصبحتان بخير….سلام…..

درس امروز فعل مجهول است.

فعل مجهول چيست، مي دانيد؟

نسبت فعل ما به مفعول است !

در دهانم زبان چو آويزي

در تهيگاه زنگ مي لغزيد

صوت ناسازم آنچنان كه مگر

شيشه بر روي سنگ مي لغزيد

ساعتي داد آن سخن دادم

حق گفتار را ادا كردم

تا زاعجاز خود شوم آگاه

«ژاله» را زان ميان صدا كردم

 2 نظر

به دنبال خداوندنگرد....

29 آذر 1393 توسط مریم

به دنبال خدا نگرد خدا در بیابان های خالی از انسان نیست
خدا در جاده های تنهای بی انتها نیست
به دنبالش نگرد
خدا در نگاه منتظر کسی است که به دنبال خبری از توست
خدا در قلبی است که برای تو می تپد
خدا در لبخندی است که با نگاه مهربان تو جانی دوباره می گیرد

خدا آن جاست
در جمع عزیزترین هایت
خدا در دستی است که به یاری می گیری
در قلبی است که شاد می کنی
در لبخندی است که به لب می نشانی
خدا در بتکده و مسجد نیست
گشتنت زمان را هدر می دهد
خدا در عطر خوش نان است
خدا در جشن و سروری است که به پا می کنی
خدا را در کوچه پس کوچه های درویشی و دور از انسان ها جست و جو مکن
خدا آن جا نیست

او جایی است که همه شادند
و جایی است که قلب شکسته ای نمانده
در نگاه پرافتخار مادری است به فرزندش
در نگاه عاشقانه زنی است به همسرش
باید از فرصت های کوتاه زندگی جاودانگی را جست
زندگی چالشی بزرگ است
مخاطره ای عظیم
فرصت یکه و یکتای زندگی را
نباید صرف چیزهای کم بها کرد
چیزهای اندک که مرگ آن ها را از ما می گیرد
زندگی را باید صرف اموری کرد که مرگ نمی تواند آن ها را از ما بگیرد
زندگی کاروان سرایی است که شب هنگام در آن اتراق می کنیم
و سپیده دمان از آن بیرون می رویم
فقط چیزهایی اهمیت دارند
چیزهایی که وقت کوچ ما از خانه بدن با ما همراه باشند
همچون معرفت بر الله و به خود آیی

دنیا چیزی نیست که آن را واگذاریم
دنیا چیزی است که باید آن را برداریم و با خود همراه کنیم
سالکان حقیقی می دانند که همه آن زندگی باشکوه هدیه ای از طرف خداوند و بهره خود را از دنیا فراموش نمی کنند
کسانی که از دنیا روی برمی گردانند
نگاهی تیره و یأس آلود دارند
آن ها دشمن زندگی و شادمانی اند

خداوند زندگی را به ما نبخشیده است تا از آن روی برگردانیم
سرانجام خداوند از من و تو خواهد پرسید: آیا «زندگی» را «زندگی کرده ای»؟

__________________
یکدیگر را گم کرده ایم،تا یکی دیگر را پیدا کنیم…به همین سادگی!!
 نظر دهید »

راه نجات ازگرفتاری ها

29 آذر 1393 توسط مریم

می‌گویند پسری در خانه خیلی شلوغ‌کاری کرده بود.
همه‌ی اوضاع را به هم ریخته بود.وقتی پدر وارد شد،
مادر شکایت او را به پدرش کرد.
پدر که خستگی و ناراحتی بیرون را هم داشت، شلاق را برداشت.
پسر دید امروز اوضاع خیلی بی‌ریخت است، همه‌ی درها هم بسته است،
وقتی پدر شلاق را بالا برد، پسر دید کجا فرار کند؟ راه فراری ندارد!
خودش را به سینه‌ی پدر چسباند. شلاق هم در دست پدر شل شد و افتاد.
شما هم هر وقت دیدید اوضاع بی‌ریخت است به سوی خدا فرار کنید. «وَ فِرُّوا إلی الله مِن الله»(1)

هر کجا متوحش شدید راه فرار به سوی خداست.
به نقل از حاج محمد اسماعیل دولابی

 2 نظر

نکات ناب وجالب

29 آذر 1393 توسط مریم
مورچه‌ها: پوست خیار را نزدیک سوراخ مورچه‌ها قرار دهید


برای به دست آوردن یخ پاک و تمیز آب را اول بجوشانید


برای درخشندگی آینه آن را با اسپرایت پاک کنید

برای پاک کردن آدامس از روی لباس: لباس را به مدت 1 ساعت در فریزر قرار دهید


برای سفید کردن لباس های سفید: لباس را همراه با یک تکه لیمو به مدت 10 دقیقه در آب داغ خیس کنید

برای درخشندگی مو: یک قاشق سرکه به موهای خود زده سپس آب بکشید

برای جلوگیری از ریزش اشک هنگام پوست کندن پیاز آدامس بجوید

پیش از جوشاندن سیب زمینی را فقط از یک جهت پوست بگیرید

برای جوشاندن سریع تخم مرغ به آب آن نمک اضافه کنید

برای امتحان تازه بودن ماهی: آن را در یک کاسه آب سرد بگذارید در صورتی که ماهی شناور شود تازه است

برای امتحان تازگی تخم مرغ: آن را در آب بگذارید اگر به صورت افقی قرار گرفت تازه است.اگر به صورت کج قرار گرفت 3-4 روزه است . اگر عمودی قرار گرفت 10 روزه است. اگر شناور شد کهنه است

برای پاک کردن اثر جوهر از روی لباس: خمیر دندان را روی لکه جوهر قرار دهید و بگذارید خشک شود سپس بشورید


برای خلاص شدن از دست موش: در محلی که موش را پیدا کرده‌اید فلفل سیاه بپاشید. موشها فرار خواهند کرد

برای خلاص شدن از دست حشرات در هنگام شب: برگهای نعنا را نزدیک تخت و بالش و در اطراف اطاق خود قرار دهید
 1 نظر

مادران قاتل

29 آذر 1393 توسط مریم

زن بودن با خود الزاماتی دارد. زن بودن با خود معنایی دارد که نمی توان آنرا انکار کرد. یک زن همیشه یک مادر است حتی اگر فرزند نداشته باشد. مهربانی ، علاقه ی به کودکان ، گذشت و صبر صفات دیگری است که یک زن را زن می کند ، هرچند این روزها به بهانه ی تجدد و به روز شدن ارزش سابقش را در همجنسان من از دست داده اما هنوز هم تصویری که از یک خانم در ذهن داریم ، همان چهره ی مهربان مادر گونه اش می باشد.

 

 

 

این یک موهبت بزرگ خداوند است که  بر عهده ی ما زنان قرار داده شده ، این که ما جنس لطیف هستیم و اینکه وجودمان سر شار از عاطفه خلق شده ،نه تنها نشانه ی ضعف ما نیست بلکه  نشانه ایست برای بزرگ ترین و موثرترین نقش جهان هستی که همان مادر بودن  است.

از عروسک بازیهای دوران کودکی مان ، علاقه و عشق مان به فرزند معلوم است تا وقتی بزرگ می شویم و شیرین ترین لحظه ی زندگی مان وقتی است که فرزندمان را در آغوش می گیریم.

نمی دانم چرا و چطور اما گاهی کارهای دنیا برعکس می شود. دلیلش این است که بیشتر صندلی های دانگاه را به دست آورده ایم ؟یا در بازار کار گوی سبقت را از آقایان ربوده ایم ؟ علتش تبلیغات غلط است یا گرفتاری ؟ فرقی نمی کند، مهم این است که  گاهی برخلاف طبیعت مان شنا می کنیم.

این روزها چیزهای عجیبی می بینیم ، زوج هایی که می گویند: می خواهیم دونفره باقی بمانیم چون بچه مزاحم است ! افرادی که مشکل مالی و غیره ندارند اما تنها یک فرزند می خواهند چون حوصله اش را ندارند و از همه بدتر مادرانی که فرزندان خود را می کشند!

مگر می شود یک زن ، اسطوره ی مهر و عاطفه ،کسی که به پشتوانه ی احساس و عشقش ، خداوند امانتی چون یک انسان را در وجودش قرار می دهد تا او را رشد دهد و به دنیا بیاورد ، بتواند با دست خود این امانت را به قتل برساند؟ متاسفانه هر چند تلخ است اما می شود.

اگر در اخبار بشنویم که مادری فرزند خود را به قتل رسانده است ، سریع عکس العمل نشان می دهیم و می گوییم چقدر بی رحم بوده اما غافلیم از اینکه سقط خودخواسته ی جنین ، همان قتل

ادامه »

 6 نظر

آسمان بربام خانه ی عایشه منتظراست.

28 آذر 1393 توسط مریم

اطاق ساکت بود.

زنان برخاستند،پیش آمدند،درچهره ی محمدخیره شدند:

آری!آری!

عایشه سرش رابرروی سینه ی محمد(ص)خم کرده بود.انتظارمی کشید،فاطمه(س)بردیوارتکیه کرده بود،بسختی می کوشیدتانبیند.

یکباره نفس هاگره خورد،زمان ساکت وغمگین ایستاد،هستی ازجنبش ماند.

آسمان بربام خانه ی عایشه منتظراست.

سکوت!

سکوت!

سکوت!

ناگهان لب های محمد(ص)تکان خورد:((بل الرفیق الاعلی))!

پیغمبر(ص)مرد.

منبع:کتاب اسلام شناسی دکترشریعتی

 2 نظر
  • 1
  • ...
  • 8
  • 9
  • 10
  • ...
  • 11
  • ...
  • 12
  • 13
  • 14
  • ...
  • 15
  • ...
  • 16
  • 17
  • 18
  • ...
  • 50

عطریاس

سلام دوستان من تقریبا یه نویسنده ام ومیخوام تووبم مطالبی روبذارم که حس میکنم یه خورده نوون البته ازدیدگاه چشم هارابایدشست جوردیگربایددید.
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • حضرت فاطمه(س)درکلام
    • فاطمه فاطمه است
    • فاطمه(س)درنگاه ملکوتیان
    • فاطمه(درکلام صادقین)
    • زهرا(س )درنگاه پدر
    • الگوی
    • چرازهرا(س)ام ابیهاشد
    • تجلی کوثردرآیینه شیعه
    • فاطمه(س)درقرآن
    • ازفاطمه تافاطیمای پرتقال
    • فاطمه(س)انگیزه خدابرای خلقت
    • گشودن قفل بسته با یا فاطمه
    • افضل اعمال
    • دانلود کتاب ونرم افزارفاطمی
    • مظلومیتی به امتدادتاریخ
    • ورود فاطمه(س)به محشر
    • رجعت فاطمه(س)
    • برانگیختن فاطمه(س)
  • سخنان بزرگان
    • تنهافضیلت
    • آیت الله بهجت
    • آیت الله شاه آبادی
    • آیت الله مجتهدی
  • مبعث
  • عجیب ولی خواندنی
  • اخبارروز
  • معرفی کتاب(یارمهربان)
  • انتظار
  • مناسبت ها
  • حجاب
  • شعرناب
  • دلنوشته
  • جهادفرهنگی ،سنگرمجازی
  • داستان دفاع مقدس
  • فیلم نامه
  • عاشوراوماندگاری تشیع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
وصیت شهدا
Susa Web Tools

حدیث

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس