عطریاس

عطریاس

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

مادربزرگ می گفت انارمیوه بهشتیه.....

30 مهر 1393 توسط مریم

مادربزرگ می گفت :انارمیوه بهشتیه اما فقط یه دونه اش.

همیشه شب یلدایه انارراچهارقاچ می کرد وبه من،زهرا،علی وحسین می داد.امسال من،زهرا،علی ومادربزرگ بودیم وعکس حسین.

حسین شهیدشده بود.

همیشه اون دونه بهشتی تو قاچی بود که سهم حسین بود.

 6 نظر

من پرازناگفته هایم

30 مهر 1393 توسط مریم

سرفه های خشک وممتدتمام حرفش بود،

برای تمام کسانی که معترض بودند(چرا)اوسالهاست حرفی برای گفتن ندارد.

 نظر دهید »

لبخندتلخ مادر

30 مهر 1393 توسط مریم

به مادرقول داده بودبرمی گردد.چشم مادرکه به استخوان های بی جمجمه افتاد

لبخندتلخی زدوگفت:بچه ام سرش می رفت قولش نمی رفت.

 4 نظر

نامه رابابغض میخوند....

30 مهر 1393 توسط مریم

سلام به کوچولوی قشنگ قشنگ قشنگم برسان

وبگو ماه بعدکه ازجنگ برگردم توهم به دنیا آمد ه ای….

زهرانامه راکه میخوندبابغض گفت:

من به دنیا اومدم!!!!!

 3 نظر

اولویت باجبهه رفته هاس

30 مهر 1393 توسط مریم

آقاجان شما قبول نشدین!!!

فرمتون هم که سفیده

اولویت باجبهه رفته هاس

توکه اصلارنگ جبهه روندیدی خوش اومدی…..نفربعدی!

وقتی ازپله ها آمدپایین تعادلش به هم خورد وافتاد.

صدای تق وتوق پای مصنوعیش سکوت سالن راشکست…

 1 نظر

حالا من دیگه فقط تورودارم

23 مهر 1393 توسط مریم

اتوبوس اسیران جنگی ایستاد.

مردم پرچم هاراکناراتوبوس تکان می دادند.

مردی باپیشانی بندیاحسین آرام پیاده شد.

جوانی بالباس سیاه اورادرآغوش گرفت وگفت بابا به خونه خوش اومدی،حالا دیگه فقط تورودارم.

 نظر دهید »

وقتی بفهمی معلمت داره می میره!!!!

22 مهر 1393 توسط مریم

وقتی بفهمی معلمت داره می میره!!!!

همون معلمی که وقتی نوجوون بودی ریاضی وحسابان درست می داد.

همونی که یه تخته سیاه براش کم بود یه وایت برد هم می ذاشتن کنارش

همونی که پنج دقیقه زودترمیومد وده دقیقه دیرترمی رفت

همون معلمی که خودش بچه نداشت ولی بچه هاروخیلی دوست داشت.

همونی که …..

اگه بعدچندسال توصفحه تلویزیون تصویرشوببینی

توکما باشه !!

باورت نشه!بغض کنی

هرچی سعی کنی پاهات همراهیت نکنه بری دیدنش!!!

چه کارمی کنی؟؟؟

حالم بده وحسابی دلتنگ معلم حسابمم

توروخدادعاش کنید…..

 1 نظر

شمابه چی فکرمی کنی؟؟؟؟

22 مهر 1393 توسط مریم

همه دوسش داشتن .بهترین آرپیجی زنمون بود.روزی که دخترش به دنیااومدهمه بچه ها براش بزن بکوب راه انداختن.

تنها آرزوش دیدن دخترش بود.

4سال ازاون روز گذشت وتو این چهارسال یک روزم حاضرنشدمرخصی بره.

وقتی مجروح پشت خاکریزها پیداش کردم .

برای اینکه خوابش نبره وبتونم به یه بهیاریاپزشک برسونمش .ازش پرسیدم به چه فکر می کنی؟

جواب داد ایران!!!!

 1 نظر

روزحضرت حافظ

19 مهر 1393 توسط مریم

دلم ازپرده بشد حافظ خوش گوی کجاست

تابه قول وغزلش ساز ونوایی بکنیم

روزحافظ خجسته

 1 نظر

دست های جامانده!!!

18 مهر 1393 توسط مریم

وقتی خواهر زاده یکساله اش به اتاق آمدوماسک اکسیژین اورابرداشت،همه گرم صحبت بودند.

بچه ها به جان دادنش خندید ند.دست هایش جایی جامانده بود.

 4 نظر
  • 1
  • ...
  • 20
  • 21
  • 22
  • ...
  • 23
  • ...
  • 24
  • 25
  • 26
  • ...
  • 27
  • ...
  • 28
  • 29
  • 30
  • ...
  • 50

عطریاس

سلام دوستان من تقریبا یه نویسنده ام ومیخوام تووبم مطالبی روبذارم که حس میکنم یه خورده نوون البته ازدیدگاه چشم هارابایدشست جوردیگربایددید.
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • حضرت فاطمه(س)درکلام
    • فاطمه فاطمه است
    • فاطمه(س)درنگاه ملکوتیان
    • فاطمه(درکلام صادقین)
    • زهرا(س )درنگاه پدر
    • الگوی
    • چرازهرا(س)ام ابیهاشد
    • تجلی کوثردرآیینه شیعه
    • فاطمه(س)درقرآن
    • ازفاطمه تافاطیمای پرتقال
    • فاطمه(س)انگیزه خدابرای خلقت
    • گشودن قفل بسته با یا فاطمه
    • افضل اعمال
    • دانلود کتاب ونرم افزارفاطمی
    • مظلومیتی به امتدادتاریخ
    • ورود فاطمه(س)به محشر
    • رجعت فاطمه(س)
    • برانگیختن فاطمه(س)
  • سخنان بزرگان
    • تنهافضیلت
    • آیت الله بهجت
    • آیت الله شاه آبادی
    • آیت الله مجتهدی
  • مبعث
  • عجیب ولی خواندنی
  • اخبارروز
  • معرفی کتاب(یارمهربان)
  • انتظار
  • مناسبت ها
  • حجاب
  • شعرناب
  • دلنوشته
  • جهادفرهنگی ،سنگرمجازی
  • داستان دفاع مقدس
  • فیلم نامه
  • عاشوراوماندگاری تشیع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
وصیت شهدا
Susa Web Tools

حدیث

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس