عاشورا ومانایی هویت شیعی
تاثیر قیام عاشورا، بر اعطای هویت مستقل به شیعه وماندگاری این هویت در طول تاریخ
قیام عاشورا را می توان مولفه ای از مؤلفه های مهم دانست که به تشیع، فرهنگ و به فرهنگ تشیع، هویت مستقل اجتماعی و آرمان ها و اهداف متمایز
از آن چه به نام فرهنگ اسلامی شهرت یافته بود عطا کرد. گرچه از دوران امامت امام علی (ع) شیعه به تدریج با هدایت ها و راهنمایی های آن امام همان
هویت مستقل و تا اندازه ای متمایز در میان امت اسلامی پیدا کرد اما این هویت فرهنگی- اجتماعی چندان حالت ماندگار پیدا نکرده بود که شهادت علی
(ع) و اقدام های سراسر جنگ و نیرنگ معاویه نهال نوپای فرهنگ تشیع و هویت مستقل اجتماعی آن را به مرگ و نابودی نزدیک ساخت.
تاریخ گواهی می دهد که هدف اصلی و اولویت کاری اول معاویه از بین بردن یاد و نام علی (ع)و فکر و فرهنگ آن حضرت و هویت
مستقل اجتماعی شیعیان بود، اما پیداست که خباثت و خیانت او به همین حد و اندازه محدود نمی شد و در حقیقت معاویه در صدد آن بود تا
اسلام را به طور کلی ریشه کن سازد و نام و یاد و فکر و فرهنگ اسلامی و پیامبر (ص) را از بین ببرد.
در حالات و اقدام های معاویه نوشته اند: «پس از سال جماعت (= سالی که صلح امام حسن (ع) با معاویه امضاء شد و افتراق مسلمانان
به جماعت آنان تبدیل گردید)
معاویه به کارگزاران خود نامه ای نوشت که: بیزاری می جویم از هرکس چیزی درباره فضیلت ابوتراب(= علی (ع) و اهل بیت او
روایت کند. به دنبال این نامه سخنوران د رهر منطقه و بر هر منبری به پا خاستند،علی را لعن می کردند و از او بیزاری می جستند و به
عیب جویی از او و اهل بیتش می پرداختند. و درآن هنگام اهل کوفه بیش از همه مردم دچار گرفتاری شدند زیرا شیعه علی (ع) در کوفه
فراوان بود. معاویه، زیادبن سمیه را بر آنان گماشت و بصره را نیز به کوفه ملحق ساخت. زیاد که در دوران علی (ع) از شیعیان بود و
آنان را می شناخت و آنان را ترسانید و دست ها و پاها را برید و چشم ها را از حدقه درآورد و شیعیان را بر شاخه های نخل به دار کشید
و
آنان را راند و از عراق متواری ساخت و در نتیجه شیعه شناخته شده ای در عراق باقی نماند.» (معتزلی، 1387ق، 44)
معاویه همچنین به کارگزاران خود در همه مناطق نوشت که به سود هیچ یک از پیروان علی (ع) و اهل بیت او شهادتی را نپذیرند.
(همان)
اما معاویه به خوبی می دانست که میراث روایی برجای مانده از پیامبر (ص) که اینک پس از طرح و اجرای سیاست منع نشر و نگارش
حدیث پیامبر(ص) به دست خلفای پیش از او به صورت شفاهی و سینه به سینه درمیان مردم نقل می شد به دلیل اشتمال آن بر روایاتی
فراوان در فضیلت های علی (ع) و اهل بیت آن حضرت، مانع بزرگی است که او را از رسیدن به مقاصد شوم خودباز می دارد و
همچنان گرایش به فکرو فرهنگ علی (ع) را درمیان مردم روز افزون می کند؛ از این رو به کار ضد فرهنگی اثر گذاری دست یازید تا
شاید از این طریق تمایز فرهنگی که علی (ع) پی نهاده بود را از بین ببرد و هویت مستقل شیعه را نابود کند.
دراین جهت و در اولین اقدام به کارگزاران خود نوشت : «کسانی که پیش از شما از پیروان عثمان و دوست داران او و اهل ولایت وی
بوده اند، و نیز کسانی که فضایل و مناقب او را روایت می کنند جستجو کنید، به مجالس آنان نزدیک شوید و ایشان را پیش آورید و
اکرامشان کنید و برایم تمام آنچه هریک از آنان (در فضیلت عثمان) روایت می کنند به همراه نام شان ونام پدران شان و فامیل شان را
بنویسید.»(همان)
علی بن محمد مداینی( 225 ق) از تاریخ نگاران بزرگ اهل سنت در توضیح آثار و نتایج این اقدام معاویه می نویسد: «کارگزاران او
چنان کردند (که وی می خواست ) تا آنجا که در فضایل عثمان و مناقب او بسیار گفتند به جهت آنچه که معاویه از پیش کش ها، و پوشاک
ها و بخشش ها، و زمین های واگذاری به ایشان می داد.»
(همان)
اما پیداست که معاویه در صدد طرح و ترویج عثمان از آن جهت که او عثمان بود، نبود معاویه می خواست در برابر فکر و فرهنگ
علی (ع) فکر و فرهنگ عثمان و به دنبال او بنی امیه را، و در برابر هویت مستقل اجتماعی شیعه هویت جعلی امویان را مطرح کند و
از این راه تداوم و پویایی فرهنگ تشیع را از بین ببرد.