مادربزرگ می گفت انارمیوه بهشتیه.....
مادربزرگ می گفت :انارمیوه بهشتیه اما فقط یه دونه اش.
همیشه شب یلدایه انارراچهارقاچ می کرد وبه من،زهرا،علی وحسین می داد.امسال من،زهرا،علی ومادربزرگ بودیم وعکس حسین.
حسین شهیدشده بود.
همیشه اون دونه بهشتی تو قاچی بود که سهم حسین بود.