ماراچه شده ؟چراهمه خاموشیم؟باآل یزید دست درآغوشیم(یارمهربان)
حضرت مهدی در بیانی شریف می فرمایند که “ان لی فی ابنته رسول الله اسوه حسنه” (الغیبه للطوسی)؛ دختر رسول خدا (س) برای من الگویی نیکوست.
با این بیان کاملا صریح می توان گفت که حضرت مهدی(عج)، ادامه زهرا(س) و آینه تمام نمای اوست.
اهداف مهدی(عج) اهداف فاطمه(س) و راه او راه فاطمه و سلوك او سلوك فاطمه است و مهدی باوری
بی شناخت فاطمه میسور نیست. نتیجه ای كه از تفكر در آیات ، روایات وتشرفات به دست می آید این
است كه ارتباطی نزدیك بین حضرت زهرا (س) و حضرت مهدی(عج) وجود دارد، گویی رمز و رازی میان این
دو بزرگوار است
فاطمه با نام مهدی شاد میشد و با یاد او خود را تسلیت میداد. بدون مهدی(عج)، تحمل شهادت
حسین(ع) بر فاطمه سنگین می نمود. چون بی مژده او، رسالت پدرش و تمام انبیاء سلف را ناتمام
مییافت. مهدی باوری بی شناخت فاطمه میسور نیست. فاطمه به چنین فرزندی می بالد و مهدی نیز بر
چنین مادری فخر می فروشد.
ایام محرم بود و به تاسوعا و عاشورا چند روز بیشتر نمانده بود .
راننده کامیون مسیحی از تعطیلات پیشرو استفاده کرد و به همراه همسر و دختر 6 سالهاش به قصد تفریح و کار به سمت بندر عباس
حرکت کرد.
بعد از بارگیری در اسکله بندر عباس در روز تاسوعا با 25 تن بار به سمت تهران حرکت کرد. در کمربندی بندر عباس به دستههای سینهزنی
برخورد کردند که با پرچمهای ” یا ابوالفضل ” سینه میَزنند و عزاداری میکنند.
دختر مرد مسیحی که برای بار نخست با چنین صحنههایی مواجه شده بود سوالهای بیشماری در ذهنش نقش بست. پدر اینا چرا با
زنجیر به خودشون میزنند. پدر پاسخ داد: دخترم این مردم مسلمان و شیعه هستند. این مردم میدانند مردی به نام حسین(ع) و او نیز
برادری دارد به نام عباس(ع) ، این عباس مثل فردا در رکاب برادرش امام حسین به شهادت میرسد.
دختر که در دنیای کودکانهاش غرق بود گفت: اگر فردا کشته میشود چرا الان برایش سینه میزنند؟
پدر گفت: دخترم این آقا ” عباس” در نزد خدای یکتا آبروی بسیاری دارد . خیلی از کسانی که دچار گرفتاری میشوند به سراغ او میروند.
حتی مسیحیان هم درخواستهای خود را پیش او میبرند. شیعهها میگویند که عباس پناه بیپناهاست، گرههای بزرگ را باز کرده.
کمی بعد دختر بچه مسیحی در کامیون خوابید. مدت کمی گذشت ناگهان مرد مسیحی در گردنه های سخت با 25 تن بار متوجه شد که
ترمز ماشین کار نمی کند!!! رنگ از صورت او و همسرش پرید. نمی دانست باید چه کند. همسرش، دخترش…
زن مسیحی گریه میکرد، گاهی به مردش و گاهی به دخترش که معصومانه در رویای شیرین غرق بود نگاه میکرد. ترمز ماشین خراب
شده بود و کار نمیکرد این واقعیتی بود که نمیتوانستند بپذیرند.
دخترک شش ساله از خواب پرید، وقتی دید اشک از چشمان پدر و مادرش جاریست بغض خود را قورت داد. از پدرش پرسید: ماشین ترمز نداره؟؟!!
پدر با هزار آرزویی که برای دخترش داشت گفت: نه…
دخترک گفت: بابا او آقای بزرگی که گفتی اسمش عباس هست به فریاد ما هم میرسد یا نه؟
پدرگفت: اون عباسی که گفتم برای شیعههاست.
دخترک که قانع نمیشد، گفت: مگه خودت نگفتی هر کسی بره در خونش دست خالی بر نمی گرده…
ناگهان پدر و مادر به فکر فرو رفته اند و در دلشان روزنه امید پیدا شد.
زن مسیحی گفت: بیا حالا یه مرتبه صداش بزنیم.
مرد گفت: اگر عباس من را از این گرفتاری نجات بده شیعه میشوم…
پس از این ناگهان کامیون به شکل معجزهآسایی ترمز به کار افتاد. مرد مسیحی ماشین را به کنار جاده هدایت کرد وقتی از ماشین پیاده
شدند پشت سرشان همه ماشین ها ایستاده بودند وقتی از آن ها میپرسیدند که چه اتفاقی افتاده، دخترک شش ساله گفت: به خدا ما آزاد شده عباسیم، مردم به خدا عباس ما را نجات داد.
به اولین شهری که رسیدند به منزل یکی از علما رفتند تا شیعه شوند.
مرد عالم از آن ها پرسید: در این ایام اتفاقی افتاده که می خواهید شیعه شوید؟ دختر 6ساله گفت: شما نبودید که ببینید ، ابوالفضل (ع) ما را نجات داد.
دانشجویی که سال آخر دانشکده خود را میگذراند به خاطر پروژهای که انجام داده بود جایزه اول را گرفت.
او در پروژه خود از ۵۰ نفر خواسته بود تا دادخواستی مبنی بر
کنترل سخت یا حذف ماده شیمیایی «دی هیدورژن مونوکسید»
توسط دولت را امضا کنند و برای این درخواست خود، دلایل زیر را عنوان کرده بود:
۱-مقدار زیاد آن باعث عرق کردن زیاد و استفراغ میشود.
۲-یک عنصر اصلی باران اسیدی است.
۳-وقتی به حالت گاز در میآید بسیار سوزاننده است.
۴- استنشاق تصادفی آن باعث مرگ فرد میشود.
۵-باعث فرسایش اجسام میشود.
۶-حتی روی ترمز اتومبیلها اثر منفی میگذارد.
۷-حتی در تومورهای سرطانی یافت شده است.
از پنجاه نفر فوق، ۴۳ نفر دادخواست را امضا کردند.
۶ نفر به طور کلی علاقهای نشان ندادند و اما فقط یک نفر میدانست
که ماده شیمیایی «دی هیدروژن مونوکسید» در واقع همان آب است!
عنوان پروژه دانشجوی فوق «ما چقدر زود باور هستیم» بود!
امام سجاد عليه السلام در بستر شهادت به فرزندش امام باقر عليه السلام فرمود: «پسرم! من بيست مرتبه با شترم از
مدينه به زيارت خانه خدا رفتهام و در تمام عمر، حتى يك تازيانه به او نزدهام!»
و در مورد علت اين كار فرمود:
«قصاص در روز قيامتبه قدرى دامنگير مجرمان مىشود كه من از ترس آن حتى به شترم تازيانه نزدهام.»
هنگامى كه حضرت از دنيا رفت و به خاك سپرده شد، آن شتر گردنش را روى قبر امام عليه السلام نهاد و نالههاى سوزناك سرداد. امام
باقر عليه السلام تا دو مرتبه آن شتر را برگرداند اما طولى نكشيد كه بازگشت و در خاك غلطيد و از ديدگان اشك ريخت و تا سه روز در آن
حالتباقى ماند.
امام باقر عليه السلام وقتى اين حالت عجيب آن حيوان را ملاحظه نمود، فرمود: شتر را رها كنيد كه در حال وداع است.
مدتى نگذشت كه آن شتر در كنار قبر مطهر امام سجاد عليه السلام جان سپرد.» (1)
پسرم! من بيست مرتبه با شترم از مدينه به زيارت خانه خدا رفتهام و در تمام عمر، حتى يك تازيانه به او نزدهام.
****
امام باقر عليه السلام فرمود: من و گروهى از مردم در حضور پدرم امام سجاد عليه السلام نشسته بوديم كه ناگهان آهويى از صحرا آمد و
در چند قدمى پدرم ايستاد و ناله كرد.
حاضران به پدرم گفتند: چه مىگويد؟
پدرم فرمود: مىگويد: بچهام را فلانى صيد كرده، از روز گذشته تا حال شيرنخورده، خواهش مىكنم آن را از او گرفته نزد من بياور تا به او شير بدهم.
امام سجاد عليه السلام شخصى را نزد صياد فرستاد و به او پيام داد آن بچه آهو را بياور. وقتى آورد، آهوى مادر تا بچهاش را ديد، چند بار
دستهايش را به زمين كوبيد و آه جانكاه و غمانگيزى كشيد و بچهاش را شير داد.
سپس امام سجاد عليه السلام از صياد خواهش كرد كه بچه آهو را آزاد كند، صياد قبول كرد. امام بچه آهو را از او گرفت و به مادرش
بخشيد، آهو با همهمه خود سخنى گفت و همراه بچهاش به سوى صحرا روان شد.
حاضران به امام سجاد عليه السلام گفتند: آهو چه گفت؟ امام فرمود:
«براى شما در پيشگاه خدا دعا كرد و پاداش نيك طلبيد». (2)
——————————————————————————–
1. بحارالانوار، ج 45، ص 148.
2. بحارالانوار، ج 45، ص 30.
اگر چه عمر شریفه حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) از هجده سال تجاوز نكرد، اما در ابعاد مختلف زندگی می تواند الگوی مناسبی
برای بانوان باشد. از جمله موارد می توان در مورد حجاب ایشان الگو پذیری داشت. با توجه به منابع تاریخی، پیرامون حجاب حضرت می توان مواردی را به شرح ذیل نام برد:….
حارثة بن قدامه از سلمان از عمار از حضرت فاطمه علیهاالسلام مطالبى را نقل كرده كه نشان مىدهد كه سینهى زهرا علیهاالسلام در
بردارندهى چه علوم و اسرارى از پدرش رسول خدا صلى اللَّه علیه و اله و سلم بوده كه امیرمۆمنان علیهالسلام را به حیرت در آورده بود.
روایت شده است روزى عمار به سلمان فارسى گفت: «آیا مىخواهى چیز عجیبى را از فاطمه علیهاالسلام برایت نقل كنم؟ سلمان گفت:
گفتم آرى، نقل كن، اى عمار! او گفت: روزى على علیهالسلام را دیدم كه بر فاطمه علیهاالسلام وارد شد. تا چشم فاطمه علیهاالسلام به
على علیهالسلام افتاد، فریاد زد: على جان! نزدیك شو تا دربارهى آنچه كه گذشته و آنچه كه خواهد شد و آنچه كه اتفاق نمىافتد تا روز
قیامت برایت بگویم.
عمار گفت: دیدم كه امیرمۆمنان آرام آرام به عقب برگشت و من هم با برگشتن على علیهالسلام به عقب برگشتم. آن حضرت آمد، تا بر
پیامبر صلى اللَّه علیه و آله و سلم وارد شد. پیامبر صلى اللَّه علیه و اله و سلم فرمود: یا اباالحسن! پیش بیا. همین كه در محضر پیامبر
صلى اللَّه علیه و اله و سلم نشست. فرمود: تو مرا خبر مىدهى یا من تو را خبر دهم؟
على علیهالسلام فرمود: شنیدن حدیث از شما بهتر است اى رسول خدا. حضرت فرمود: بر فاطمه علیهاالسلام داخل شدى و به تو چنین و
چنان گفت و همان دم برگشتى. على علیهالسلام فرمود: آیا نور فاطمه علیهاالسلام از نور ما است؟
پیامبر صلى اللَّه علیه و آله و سلم فرمود: آیا نمىدانى؟ پس على علیهالسلام به سجده افتاده خدا را شكر كرد. عمار گفت: پس
امیرمۆمنان علیهالسلام از محضر پیامبر صلى اللَّه علیه و آله و سلم خارج شده و بر فاطمه علیهاالسلام وارد شد و من همراهش وارد
شدم. فاطمه علیهاالسلام فرمود: گویا خدمت پدرم رفتى و آنچه را كه به تو گفته بودم، به عرضش رساندى.
فرمود: آرى، فاطمه جان. فاطمه علیهاالسلام فرمود: بدان اى ابالحسن! خداوند نور مرا خلق كرد در حالى كه او را تسبیح مىگفت و این
نور را به درختى از درختان بهشت سپرد و این درخت بر اثر نور من نورافشانى مىكرد تا این كه پدرم در وقت معراج، وارد بهشت شد،
خداوند همان وقت بر دل پدرم انداخت تا میوهاى از همان درخت بچیند و تناول كند، سپس این نور را به مادرم سپرد كه مرا به دنیا ورد و
من از همان نور مىباشم…. (بحار ج 43، ص 8).
و راستى فاطمه كیست؟!
فاطمه علیهاالسلام الگوى معرفت اللَّه است…
صفات و اسماء الهى، در فاطمه- این جلوه ذات اقدس حق- نمود و ظهور نام یافته است،
«فاطمه علیهاالسلام اسوه حیات زیباست»…
فاطمه انسان كامل است و الگویى است براى تكامل…
به لحاظ مقام والاى آن حضرت، اصولاً مقایسه كردن فاطمه (سلام الله علیها) با افراد عادى اعم از زن و مرد اشتباه است، زیرا در مقایسه و
سنجش تناسب و مماثلت شرط است و مقام فاطمه (سلام الله علیها) نباید جز با انبیا و اولیاى الهى، مقایسه شود، در بین انبیا و اولیا هم جز
رسولالله (صلی الله علیه) و على بن ابىطالب (سلام الله علیه) مقام كسى برتر از فاطمه (سلام الله علیها) نیست. زیرا فاطمه از همهى
انبیا حتى انبیاء اولوالعزم برتر است.
عترت برتر از انبیا
بر اساس مضمون ده ها روایت در ابواب مختلف روایى، عترت رسولالله (صلی الله علیه) افضل از تمام انبیاء گذشته است. روایات در
زمینههاى مختلف و فضایل اصلى انسانى مانند علم و معرفت، و عبودیّت و توحید و سایر فضایل، اهلبیت را افضل از سایرین معرّفى نموده،
و چون این مقوله گنجایش همهى روایات را ندارد به چند روایت اشاره مىشود، از امام صادق (علیه السلام) نقل شده: «آل محمّد خیر من
بَرءَ اللّه (بحار، ج 43، ص 283)». و حتى عترت مجراى فیض انبیاء اولوالعزم هستند. از امام صادق (علیه السلام) خطاب به مفضل نقل شده:
كلیم الله شدن موسى (سلام الله علیه) و معجزات و آیات عیسى (سلام الله علیه) و خلاصه هر فضیلتى كه به كسى عنایت شده از بركت
اهلبیت است: «كلیم الله شدن موسى (علیه السلام) و معجزات عیسى (علیه السلام) به بركت خضوع در مقابل على (علیه السلام)،
خلاصه اینكه هر نظر عنایتى كه خدا به كسى دارد، به بركت خضوع در مقابل ما است.» (بحار، ج 43، ص 294).
این است مقام فاطمه مادرمهدی(عج)
خودت بررسی کن
حیای بی بی
کوری نابینا وارد خانه شد و بی بی تماما پوشش خود را رعایت کرد آن هم در مقابل نابینا
فاطمه جان او نابینا است!
آری پدرم او نابیناست ولی من که حیا دارم
با بی حجابی میشه دل زهرا رو شاد کرد؟؟؟؟