عطریاس

عطریاس

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

کمپین عشاق حضرت رسول(ص)طلاب(I love mohamad)

07 بهمن 1393 توسط مریم

i love mohammad, the best humaman in all human history

پیامبر ما پیام آور رحمت است و پیروان او انسان هایی هستند پیرو مکتب مهربانی اما قرآن ما را اینگونه توصیف کرده که در هنگام نبرد مانند کوه می ایستیم. اما نه با ترور که مردانه با

کسی می جنگیم که بخواهد به اصول ما تجاوز کند.


کسانی که دست به ترور می زنند دوگونه اند دسته ای که جز سلاح گرم چیزی ندارند و می کشند و دسته دیگر صاحبان قلم های شیطان که با قلم و هنر خود به ترور اندیشه و اعتقاد دیگران

بر می خیزند اگر دسته اول که مسلما محکوم است 13 نفر را کشتند دسته دوم بیش از1میلیارد مسلمان و به همین تعداد انسان های آزاده را ترور عقیدتی کردند.

حال که عشق به حضرت رسول سراسردنیارافراگرفته

طلاب که داعیه داران عشق اندبایدسردسته کاروان عشاق باشند.

گفتم ازقافله عقب نمانیم.

In The name off Allah

بسم الله

شروع کن وبنویس اندوه دلت رابه خدا

ورادتت رابه رسول مهربانی



 7 نظر

قرعه کشی حساب جادویی

07 بهمن 1393 توسط مریم

تصور کن برنده یک مسابقه شدی و جایزه ات اینه که:

بانک هرروز صبح یک حساب برات باز میکنه و توش هشتاد و شش هزار و چهارصد دلار پول میگذاره ولی

دوتا شرط داره:

یکی اینکه همه پول را باید تا شب خرج کنی، وگرنه هر چی اضافه بیاد ازت پس میگیرند.

نمیتونی تقلب کنی و یا اضافهٔ پول را به حساب دیگه‌ای منتقل کنی.ss

هرروز صبح بانک برات یک حساب جدید با همون موجودی باز میکنه.

شرط بعدی اینه که بانک میتونه هروقت بخواد بدون اطلاع قبلی حسابو ببنده و بگه جایزه تموم شد.

حالا بگو چه طوری عمل میکنی؟»

او زمان زیادی برای پاسخ به این سوال نیاز نداشت و سریعا” …..

«همه ما این حساب جادویی را در اختیار داریم: زمــــــــان.

این حساب با ثانیه ها پر میشه.

هرروزکه از خواب بیدار میشیم هشتاد و شش هزار و چهارصد ثانیه به ما جایزه میدن و شب که میخوابیم

مقداری را که مصرف نکردیم نمیتونیم به روز بعد منتقل کنیم. لحظه هایی که زندگی نکردیم از دستمون

رفته.

دیروز ناپدید شده.

هرروز صبح جادو میشه و هشتاد و شش هزار و چهارصد ثانیه به ما میدن.

یادت باشه که من و تو فعلا” از این نعمت برخورداریم

ولی بانک میتونه هر وقت بخواد حسابو بدون اطلاع قبلی ببنده.

ما به جای استفاده از موجودیمون نشستیم بحث و جدل میکنیم و غصه میخوریم!

بیا از زمانی که برامون باقی مونده لذت ببریم.

قدر خودت رو بدون و لطف دوستان و اطرافیانت رو هم دست کم نگیر

به زندگیت ایمان داشته باش تا بشه تموم قشنگیهای دنیا مال تـــو

 6 نظر

آیامسلمانان تروریستند؟؟؟؟

28 دی 1393 توسط مریم

حقیقت کجاست؟؟؟


1-جنگ جهانی اول با 17 میلیون کشته(بدون دخالت مسلمان ها)


2-جنگ جهانی دوم با 50-55 میلیون کشته(بدون دخالت مسلمان ها)


3-بمب اتمی ناکازاکی با 200 هزار کشته(بدون دخالت مسلمان ها)


4-جنگ ویتنام با 5 میلیون کشته(بدون دخالت مسلمان ها)


5-جنگ در بوسنی با 500 هزار کشته (شروع کننده جنگ مسلمان ها نبودند)


6-جنگ در عراق با بیش از 1میلیون و 200هزار کشته(شروع کننده جنگ مسلمان ها نبودند)


7-جنگ افغانستان و ….(شروع کننده جنگ مسلمان ها نبودند)


آیا شما هنوز فکر میکنید مشکل از اسلام است؟


خداوند در قرآن می فرماید:


چون به آنان گفته شود که در زمین فساد نکنید، مى گویند: ما مصلحانیم

(سوره بقره آیه 11)

 2 نظر

کارهای بزرگی که عقیم می ماند

27 دی 1393 توسط مریم

قورباغه و کانگورو

یک روز قورباغه به كانگورو گفت:
” من مي توانم جست بزنم، تو هم همین طور.
پس اگر با هم ازدواج كنيم و بچه دار شویم…
آن بچه می تواند از کوه جست زنان بالا برود
و توی دشت فرسنگ ها بجهد.
چه قدر خوب است اسمش را بگذاریم قوریارو. “

كانگورو گفت: ” قورباغه عزیز
واقعا چه فکر قشنگی!
من با کمال میل حاضرم با تو ازدواج كنم.
چیزی که هست
بهتر است به جای قوربارو
اسمش را بگزاریم کانگورغه. “

اما قورباغه از این اسم خوشش نیامد و بحث بالا گرفت.
اسم های دیگری پیشنهاد شد مثل روقارو یا باغکارو.
دست آخر قورباغه گفت:” می دانی چیه؟ حالا که این طور شد
اسمش هر چه می خواهد باشد، رو کانغه یا باغکارو
دیگر دوست ندارم با تو ازدواج کنم. “
کانگورو گفت:” بهتر. “

قورباغه دیگر چیزی نگفت
و کانگورو راهش را کشید و رفت.
نه ازدواجی سر گرفت و نه بچه ای به دنیا آمد
که از کوه بالا بجهد یا فرسنگ ها جست بزند
واقعا که حیف شد، چه قدر هم حیف.
آن هم فقط به خاطر یک اسم.

“شل سیلور استاین با این داستان کوتاه میگه ما میتونیم کار های بزرگی انجام بدیم اما سر اختلافات کوتاه و مسخره هیچ وقت موفق نمیشویم

 5 نظر

این به اون در

23 دی 1393 توسط مریم

پرسیده بودند : چرا با عــــراق جنگیدید؟

گفته بود : ما نجنگیدیم،اون ها شروع کردند،ما فقط دفاع

حرفش تمام نشده بود،زده بود زیر گوش سفیر ما!

طرف از کله گنده های شوروی بود،نمی شد کاری کرد . .


نیمه شب بود که خبر به امام رسید،گفت :…همین الان . .

هر چه گفتن:آقا شوروی قدرت اول دنیاست،نمی شه کـــه…

گفت: اگه کسی نمیره،خودم بـــرم ؟

همـــون شب زنگ سفارت شــــوروی رو زدن

گفت: با آقای سفیــــر کارداریــــم

گفتن: ایشون خواب هستند،فـــردا بیایید !

گفت: نمی شه،از طرف امام خمینی اومدیم کار مهمـــی داریم

سفیر با چشم های خواب آلود اومد،بدون حرف خوابوند زیر گــــوشش

گفت: این به اون دَر

خـــــواب از سرش پرید….


“21 سال گذشت،صفحه 95

 نظر دهید »

خطرات توجیه یک شب که هزارشب نمی شه!!!

23 دی 1393 توسط مریم

استاد فاطمی نیا:


دزدی نزد میوه فروشی آمد. از قیمت میوه پرسید که صدتای آن چند است؟


میوه فروش پاسخ داد. سپس دزد با سوالات متعدد از قیمت تعداد مختلف، میوه فروش را گیج کرد


و پرسید یک دانه چند است؟


میوه فروش پاسخ داد وقتی صد عدد از آن فلان مقدار است، یک عدد که ارزشی ندارد.


دزد گفت پس همان یک عدد را به من بده و میوه را گرفت


دوباره این قضیه تکرار شد و میوه ی دوم را گرفت.


درباره ی میوه ی سوم، میوه فروش به خود آمد و مانع به تاراج رفتن مالش شد …


خوشا به حال آن میوه فروش که در سومین میوه به خود آمد.


وای به حال کسی که عمرش را با توجیه “یک شب که هزار شب نمی شود”


و امثال این جملات تقدیم شیطان کند

 1 نظر

7راه برای متقاعدکردن دیگران

21 دی 1393 توسط مریم

1. لحن مثبتی داشته باشید

اگر می خواهید قدرت متقاعدسازی را در خود بسازید ، مطمئنا مجبور خواهید بود در هنگام صحبت کردن لحن مثبتی داشته باشید. نباید صدایتان بسیار بلند یا لحن اجبار به خود بگیرد. در عوض باید لحن صدایتان در هنگام صحبت درباره موضوع مورد نظر مطمئن ، مشتاق ومثبت باشد.

2. از حقایق استفاده کنید

وقتی می خواهید شخصی را متقاعد کنید بهترین روش استفاده از مثال ها و حقایق واقعی است تا آنها دقیقا متوجه منظورتان بشوند. وقتی داده های اثبات شده و حقایق در دست را به شخص ارائه دهید، آنها راحت تر و سریع تر با چیزی که شما می گویید موافقت می کنند .

3. منطقی حرف بزنید

تنها برای اینکه حرفی زده باشید صحبت نکنید. در عوض منطقی صحبت کرده و از صحبت های بی معنی اجتناب کنید. درمورد چیزی بدون فکر حرفی نزنید.به آرامی صحبت کرده و اجازه دهید اطرافیان چیزی که می گویید هضم کنند.از بیان توضیحات و نکات خنده دار و مضحک و بحث های غیر منطقی بپرهیزید، چرا که به این معنی خواهد بود که شما قدرت متقاعد کردن ندارید.

4. با دقت گوش کنید

اگر می خواهید به حرف شما گوش کنند ، شما نیز باید به بقیه گوش کنید. صحبت کسی را قطع نکنید. در عوض به چیزی که بقیه می گویند گوش فرا دهید و از نکات و عقاید خودش برای مقابله با وی استفاده کنید.

5. در بحث و مناظره دیگران شرکت کنید

در هر زمان مقدور به مباحث گروهی وارد شده تا صحبت در میان جمع را تمرین کرده باشید. همچنین ، شرکت گاه و بی گاه در مناظره ها می تواند قدرت متقاعد کردن دیگران را در شما افزایش دهد. در صورت امکان سعی کنید در سخنرانی خطیبان مشهور شرکت کنید. به گزارش نیک صالحی با مشاهده صحبت های آنها می توانید درس های گفتاری مهم را بیاموزید.

6. کتاب بخوانید

کتاب های بسیاری است که می تواند به شما در بالا بردن مهارت متقاعدسازی کمک کند. همچنین باید در ابتدا با مهارت های زبانی خود کار کنید ، چرا که اگر با اشکال صحبت کنید ، افراد دیگر در حین صحبت به شما توجهی نمی کنند.

7. تمرکز بر آماده سازی خود

این یکی از روش های مثمرثمر در ارتقاء مهارت های متقاعد سازی است. یک موضوع انتخاب کنید. در جلوی آینه بایستید و سعی کنید در جلوی آن نظرات خود را بیان کرده و با حملات در بحث های پیش آمده مواجه شوید. به گزارش نیک صالحی با این روش نه تنها مهارت متقاعدسازی خود را بالا برده بلکه همچنین شانس درک و کار بر روی تغییرحالات چهره و زبان بدنتان را نیز خواهید داشت که می تواند قدرت متقاعد سازی کسب شده را در شما درونی کند.

 3 نظر

عاقبت جدایی ازقرآن

21 دی 1393 توسط مریم

مردی همسر و سه فرزندش را ترک کرد و در پی روزی خود و خانواده اش راهی سرزمینی دور شد… فرزندانش او را از صمیم قلب دوست داشتند و به او احترام می گذاشتند.

مدتی بعد ، پدر نامه ی اولش را به آن ها فرستاد. بچه ها آن را باز نکردند تا آنچه در آن بود بخوانند ، بلکه یکی یکی آن را در دست گرفته و بوسیدند و گفتند : این نامه از طرف عزیزترین کس ماست. سپس بدون این که پاکت را باز کنند ، آن را در کیسه ی مخملی قرار دادند … هر چند وقت یکبار نامه را از کیسه درآورده و غبار رویش را پاک کرده و دوباره در کیسه می گذاشتند… و با هر نامه ای که پدرشان می فرستاد همین کار را می کردند.

سال ها گذشت. پدر بازگشت، ولی به جز یکی از پسرانش کسی باقی نمانده بود، از او پرسید : مادرت کجاست ؟ پسر گفت : سخت بیمار شد و چون پولی برای درمانش نداشتیم، حالش وخیم تر شد و مرد.

پدر گفت : چرا ؟ مگر نامه ی اولم را باز نکردید ؟ برایتان در پاکت نامه پول زیادی فرستاده بودم! پسر گفت : نه . پدر پرسید : برادرت کجاست ؟ پسر گفت : بعد از فوت مادر کسی نبود که او را نصیحت کند ، او هم با دوستان ناباب آشنا شد و با آنان رفت . پدر تعجب کرد و گفت : چرا؟ مگر نامه ای را که در آن از او خواستم از دوستان ناباب دوری گزیند ، نخواندید؟ پسر گفت :نه … مرد گفت : خواهرت کجاست ؟ پسر گفت : با همان پسری که مدت ها خواستگارش بود ازدواج کرد الآن هم در زندگی با او بدبخت است. پدر با تأثر گفت : او هم نامه ی من را نخواند که در آن نوشته بودم این پسر آبرودار و خوش نامی نیست و من با این ازدواج مخالفم ؟ پسر گفت : نه …

به حال آن خانواده فکر کردم و این که چگونه از هم پاشید ، سپس چشمم به قرآن روی طاقچه افتاد که در قوطی مخملی زیبایی قرار داشت. وای بر من …! رفتار من با كلام الله مثل رفتار آن بچه ها با نامه های پدرشان است! من هم قرآن را می بندم و در کتابخانه ام می گذارم و آن را نمی خوانم و از آنچه در اوست ، سودی نمی برم، در حالی که تمام آن روش زندگی من است . از الله طلب بخشش و عفو کردم و قرآن را برداشتم و تصمیم گرفتم که دیگر از او جدا نشوم.

 5 نظر

وقتی پول هم خوشبختی نمی آورد

21 دی 1393 توسط مریم

در روزگار قدیم کفاش پیری نزدیک حجره ی تاجری ثروتمند و چاق بساط کرده بود. کفاش شادمانه آواز می خواند و کفش وصله می زد و شب با عشق و شادی نزد خانواده خویش می رفت. تاجر تنبل و پولدار که بیشتر اوقات در دکان خویش چرت می زد و شاگردانش برایش کار می کردند کم کم از صدای خواندن کفاش خسته و کلافه شد تا اینکه یک روز از کفاش پرسید درامد تو چقدر است. کفاش گفت روزی ۳ درهم. تاجر یک کیسه زر به سمت کفاش انداخت و گفت: بیا این از درامد همه ی عمر کارکردنت هم بیشتر است. برو خانه و راحت زندگی کن و بگذار من هم کمی چرت بزنم .آواز خواندنت مرا کلافه کرده .

کفاش شکه شده بود. سر در گم و حیران کیسه را برداشت و دوان دوان نزد همسرش رفت. آن دو تا روز ها متحیر بودند که با آن پول چه کنند .از ترس دزد شبها خواب نداشتند. از فکر اینکه مبادا آن پول را از دست بدهند آرامش نداشتند. خلاصه تمام فکر و ذکرشان شده بود مواظبت از آن کیسه ی زر .

مدتی گذشته تا اینکه روزی کفاش کیسه ی زر را برداشت و به نزد مرد تاجر رفت .

کیسه ی زر را به سمت تاجر انداخت و گفت :بیا، سکه هایت را بگیر و ترانه های شادم را پس بده .

اين رو همه ميدونن پول خوشبختي نمياره و هر چيزي به اندازه خودش و حالت تعادلش براي انسان زيباست

 نظر دهید »

نظرقرآن درمورد خشونت

21 دی 1393 توسط مریم

نظر قرآن در مورد خشونت‌

قابل توجه است كه ‌: اولاً : خداوند، صفت مشخصة خود را رحمان معرفی فرموده است‌: ” قُل‌ِ ادْعُواْ اللَّه‌َ أَوِ ادْعُواْ الرَّحْمَـَن‌َ أَیًّا مَّا تَدْعُواْ فَلَه‌ُ الاْ َسْمَآءُ الْحُسْنَی‌َ ” (اسرا /۱۱۰)  « بگو : الله را بخوانید یا رحمان را، هر كدام را بخوانید ، ذات پاكش یكی است‌ ؛  و برای او بهترین نام‌ها است‌ .»

دوم : این كه همواره‌ ، خداوند را با دو صفت رحمان و رحیم می‌خوانیم‌ : ” بِسْم‌ِ اللَّه‌ِ الرَّحْمَـَن‌ِ الرَّحِیم‌ “

سوم : این كه خداوند می‌فرماید : ” وَ رَحْمَتِی وَسِعَت‌ْ كُل‌َّ شَی‌ْءٍ ” ( اعراف‌ / ۱۵۶)  « و رحمتم همه چیز را فرا گرفته است‌. »  ” رَبَّنَا وَسِعْت‌َ كُل‌َّ شَی‌ْءٍ رَّحْمَة‌ً وَ عِلْمًا ” « پروردگارا رحمت و علم تو همه چیز را فرا گرفته است‌ .»

چهارم : این كه پیامبر اسلام‌ ( ص ) مهم‌ترین وظیفه‌اش رساندن رحمت به مردم جهان است‌: ” وَ مَآ أَرْسَلْنَـاَكَ إِلآ رَحْمَة‌ً لِّلْعَـَـلَمِین ” ‌ ( انبیأ / ۱۰۷)  « ما تو را جز برای رحمت جهانیان نفرستادیم ».‌

در عین حال‌، باید دانست كه رحمت و عطوفت‌، گاهی اقتضای قهر و خشونت را نیز دارد ، همانند پزشك مهربانی كه گاه‌ ، از روی مهربانی ‌، چاقوی جراحی را به دست مهربانش می‌گیرد ، تا غدّه خطرناك و پلید را از بدن بیمار خارج كند. اگر پزشك ‌، به بهانة دلسوزی و مهربانی‌ ، چنین جراحی را صورت ندهد ، خیانت به بیمار كرده است ‌، این است كه در قرآن كریم‌، كه نامة رحمت از جانب خدای رحمان و رحیم است و به دست پیامبر رحمت ( ص ) آمده است‌، می‌خوانیم‌:

۱- “َ يـََّأَیُّهَا النَّبِی‌ُّ جَـاَهِدِ الْكُفَّارَ وَ الْمُنَـَفِقِین‌َ وَ اغْلُظْ عَلَیْهِم‌  ” ( تحریم‌ / ۹)  « ای پیامبر؛ با كفار و منافقان‌، پیكار كن و با  غلظت‌  با آنان رفتار كن‌.» ” وَ اقْتُلُوهُم‌ْ حَیْث‌ُ ثَقِفْتُمُوهُم‌ ” ( بقره‌ / ۱۹۱) « هر كجا بر ایشان دست یافتید ، آنان را بكشید».

۲-   ” یَـََّأَیُّهَا الَّذِین‌َ ءَامَنُواْ كُتِب‌َ عَلَیْكُم‌ُ الْقِصَاص‌ُ فِی الْقَتْلَی‌ ” ( بقره‌ / ۱۷۸) « ای كسانی كه ایمان آورده‌اید ؛ دربارة كشتگان‌ ، بر شما حق‌ قصاص مقرر شدهاست . »

۳- “ الزَّانِیَة‌ُ وَ الزَّانِی فَاجْلِدُواْ كُل‌َّ وَ َحِدٍ مِّنْهُمَا مِاْئَة‌َ جَلْدَة‌ ” ( نور / ۲) «  به هر زن زناكار و مرد زناكار، صد تازیانه بزنید.» و سایر آیات‌.

به هر حال‌، با توجه به آن چه بیان شد، معلوم می‌شود كه قرآن‌، فی الجمله و در موارد خاصی به استفاده از خشونت امر می‌كند، و “خشونت‌” را در كنار “عطوفت‌"، برای سلامتی بشر و استمرار روند تكاملی انسان‌ها، لازم و ضروری می‌داند

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 5
  • 6
  • 7
  • ...
  • 8
  • ...
  • 9
  • 10
  • 11
  • ...
  • 12
  • ...
  • 13
  • 14
  • 15
  • ...
  • 50

عطریاس

سلام دوستان من تقریبا یه نویسنده ام ومیخوام تووبم مطالبی روبذارم که حس میکنم یه خورده نوون البته ازدیدگاه چشم هارابایدشست جوردیگربایددید.
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • حضرت فاطمه(س)درکلام
    • فاطمه فاطمه است
    • فاطمه(س)درنگاه ملکوتیان
    • فاطمه(درکلام صادقین)
    • زهرا(س )درنگاه پدر
    • الگوی
    • چرازهرا(س)ام ابیهاشد
    • تجلی کوثردرآیینه شیعه
    • فاطمه(س)درقرآن
    • ازفاطمه تافاطیمای پرتقال
    • فاطمه(س)انگیزه خدابرای خلقت
    • گشودن قفل بسته با یا فاطمه
    • افضل اعمال
    • دانلود کتاب ونرم افزارفاطمی
    • مظلومیتی به امتدادتاریخ
    • ورود فاطمه(س)به محشر
    • رجعت فاطمه(س)
    • برانگیختن فاطمه(س)
  • سخنان بزرگان
    • تنهافضیلت
    • آیت الله بهجت
    • آیت الله شاه آبادی
    • آیت الله مجتهدی
  • مبعث
  • عجیب ولی خواندنی
  • اخبارروز
  • معرفی کتاب(یارمهربان)
  • انتظار
  • مناسبت ها
  • حجاب
  • شعرناب
  • دلنوشته
  • جهادفرهنگی ،سنگرمجازی
  • داستان دفاع مقدس
  • فیلم نامه
  • عاشوراوماندگاری تشیع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
وصیت شهدا
Susa Web Tools

حدیث

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس