نقش فرهنگ شهادت درابقای عزت شیعی
تاثیر قیام عاشورا در احیاوماندگاری عزت امت اسلامی -شیعی
در وضعیتی که معاویه اسلام اموی را جاگزین اسلام علوی کرده بود سیدالشهداء علیه السلام به مبارزه برخاست و به امویان و دشمنان اسلام فهماند که قدرت غیرت اسلامی به حدی است که اگر در کالبد یک جمع کوچک دمیده شود می تواند بنیان یک حکومت جبار و قدرتمند را به لرزه درآورد . اسلام می تواند مایه عزت شیعیان در برابر ظلم ظالمان و ملامت ملامتگران و تحقیر و تمسخر کفار باشد .
قیام سیدالشهداء علیه السلام و یارانش احساس ضعف و وحشت شیعیان را نسبت به بنی امیه تا حد زیادی از بین برد; بطوری که پس از شهادت آن حضرت شاهد چندین قیام در حجاز و عراق بر علیه امویان هستیم . قیامهایی که هر یک نشانگر رشد غیرت دینی جامعه اسلامی و پیام آور عزت شیعیان می باشد . واکثرا توسط شیعیان رهبری می شدند چرا که قیام امام حسین فرهنگ شهادت را در جامعه ی شیعی جاری ساخت ،فرهنگی که نه تنها رمز بقای شیعه بلکه رمز بقای اسلام است.
ناگفته پیداست مهمترین کار کرد قیام امام حسین علیه السلام حفظ و بقای اسلام به ویژه مکتب تشیع بود . بنی امیه در زمان خلافت یزید در پی ویران کردن بنیادهای دین پیامبر صلی الله علیه و آله یعنی توحید و نبوت و نماز و روزه و . . . بودند، وشیعیان در وضعیت بسیار خفقان آوری زندگی می کردندوعلویان یا خانه نشین بودند یا محبوس .ولی امام حسین علیه السلام با حماسه خونین خویش چهره کریه بنی امیه را فاش کرد و با از بین بردن مشروعیت و مقبولیت بنی امیه، بقای اصول اعتقادات و مسلمات دین را تضمین نمود وروح تازه ای درکالبد شیعیان دمید. از این رو وقتی ابراهیم پسر طلحة بن عبیدالله در شام از امام سجاد علیه السلام پرسید [اگر در جنگ جمل جدت پیروز شد] حالا چه کسی پیروز شده است؟ امام علیه السلام در پاسخ او فرمودند: «اذا اردت ان تعلم من غلب، و دخل وقت الصلاة، فاذن ثم اقم; اگر می خواهی بدانی چه کسی پیروز شده است، هنگام فرا رسیدن وقت نماز ابتدا اذان بگو و سپس نماز را اقامه کن .» (شیخ طوسی، الامالی، ط 1، 1414 ق، ص 677، ح 1432/11)
این سخن نشانگر آن است که هدف نهضت سیدالشهداء علیه السلام در درجه نخست حفظ اسلام و استمرار شهادت به توحید و نبوت بر ماذنه های جامعه بود، چرا که اگر این مؤلفه های مهم از صفحه جامعه محو می شد دیگر چیزی نه تنها از شیعه بلکه از اسلام باقی نمی ماند .
البته کارکرد نهضت عاشورا تنها در این مقوله خلاصه نمی شود . نهضت ابی عبدالله در احیای فرهنگ شهادت طلبی و ایثار و ظلم ستیزی و نفرت انگیزی نسبت به سلاطین اموی و بازگشت به سوی اصالتهای عصر نبوی نقش مهمی ایفا نمود و همه اینها موجب بازگشت عزت از دست رفته مسلمین علی الخصوص شیعیان گردید .
به دیگر سخن، نهضت عاشورا روح مقاومت اسلامی را در جامعه زنده کرد و بر کالبد نیمه جان و بی رمق شیعیان روح حق طلبی دمید . اکنون برای روشن شدن این حقیقت به برخی از قیامهای حق طلبانه شهرهای مدینه و کوفه به عنوان دو مرکز اصلی حجاز و عراق اشاره می کنیم .
برخی از قیامهای متاثر از قیام امام حسین علیه السلام
1- شورش مردم مدینه:
قیام مردم مدینه یا جنگ حره یکی از مهمترین مظاهر انقلاب روحی مسلمانان و آمادگی برای قیام علیه امویان بود . این قیام به سال 62 هجری به وقوع پیوست . (یعقوبی، ج 2، ص 251) ماجرا از این قرار بود که وقتی والی یزید در مدینه (عثمان بن محمد بن ابی سفیان) خواست طبق سنوات گذشته صوافی (مالیات ویژه خلیفه) گندم و خرما را از مردم مدینه بگیرد و برای دارالخلافه یزید بفرستد، آنها ممانعت کردند . (همان،ج 2، ص 250 .)
قبل یا بعد از این ماجرا عده ای از نمایندگان مردم مدینه به شام رفتند و بی مبالاتی یزید را نسبت به دین از نزدیک دیدند . این موضوع موجب تحریک احساسات دینی آنان شد به گونه ای که هنگام بازگشت به مردم گفتند: «یزید دین ندارد، شرب خمر می کند، طنبور می زند و کنیزان نزدش می نوازند و با سگها بازی می کند .» (طبری، ج 3، ص 350)
در پی این وقایع، مردم به خشم آمده، امویان را سنگسار نموده از شهر بیرون کردند . (یعقوبی ، ج 2، ص 250 .)
این حرکت از مردم مدینه بسیار حیرت انگیز بود، چرا که آنها بر خلاف مردم کوفه گرایش شیعی چندانی نداشتند . آنها همان کسانی بودند که هنگام حرکت امام حسین علیه السلام از مدینه به خاطر ترس از بنی امیه از همراهی با آن بزرگوار خودداری کرده بودند . ولی دو سال پس از شهادت آن حضرت خود در برخورد با بنی امیه پیش قدم شدند .
2- قیام توابین:
شیعیان کوفه پنج سال پس از شهادت امام حسین علیه السلام به سال 65 هجری به فرماندهی «سلیمان بن صرد خزاعی » و همکاری بزرگانی چون مسیب بن نجبه، عبدالله بن سعد بن نفیل، رفاعة بن شداد و عبدالله بن وال، «نهضت توابین » را بر پا نمودند . آنها از کاهلی خویش در یاری سیدالشهداء علیه السلام در جنگ با بنی امیه سخت پشیمان گردیده و توبه خود را جنگ با آنان تا سر حد کشته شدن قرار دادند . آنها تقریبا با چهار هزار نیروی جنگی از کوفه حرکت کردند، (مسعودی، التنبیه و الاشراف ، ص 269) ابتدا به زیارت قبر سیدالشهداء علیه السلام در کربلا رفتند و از سستی خویش در مبارزه با بنی امیه و یاری ابی عبدالله علیه السلام با اشک و آه توبه کردند، سپس یکایک با آن حضرت وداع کرده به سوی شام به راه افتادند .
وقتی با سپاه اموی روبرو گردیدند، در مقابل پیشنهاد شامیان که از آنها خواستند با عبدالملک مروان بیعت کنند، بدون هیچگونه نرمشی گفتند: باید عبیدالله بن زیاد را تسلیم و عبدالملک را عزل کنید و حکومت را به اهل بیت رسول خدا صلی الله علیه و آله بسپارید .
توابین پس از چند روز جنگ شجاعانه - که در مراحل اولیه با پیروزی آنان همراه بود - (طبری، پیشین، ج 3، ص 416) سرانجام به علت ملحق شدن نیروهای تازه نفس به سپاه اموی شکست خوردند و اکثریت قاطع آنها به شهادت رسیدند .
توابین همانهایی بودند که از ترس بنی امیه و ابن زیاد از یاری سید الشهداء علیه السلام سرباز زدند، ولی پس از شهادت ابی عبدالله علیه السلام جبه های ذلت را از تن بیرون کرده مردم را به احیای قرآن و ارزشهای ناب عصر نبوی و خونخواهی اهل بیت علیهم السلام دعوت کردند . همانها که با یزید دست بیعت داده و از ترس بنی امیه مهمان خویش را بدست گرگهای درنده کوفه سپردند، حال چنان شهامتی یافتند که امویها را بی دین و لامذهب می خواندند و تا پای جان در مساف با آنها ایستادگی کردند .
عبیدالله بن عبدالله سخنگوی توابین هنگام فراخوان مردم به جهاد می گفت: «انا ادعوکم الی کتاب الله و سنة نبیه و الطلب بدماء اهل بیته و الی جهاد المحلین والمارقین فان قتلنا فما عندالله خیر للابرار و ان ظهرنا رددنا هذا الامر الی اهل بیت نبینا; من شما را به کتاب خدا و سنت پیامبرش و به خونخواهی اهل بیت او و جهاد با پیمان شکنان و خارج شوندگان از دین دعوت می کنم . پس اگر کشته شویم، آنچه نزد خداست برای پاک سیرتان بهتر و اگر پیروز گردیم، امر حکومت را به اهل بیت پیامبرمان باز می گردانیم . » (طبری ، ج 3، ص 409)
جملات فوق برانگیخته شدن غیرت مذهبی و عزت اسلامی توابین را به روشنی نشان می دهد و این نتیجه تاثیر خون سیدالشهداء علیه السلام بود که روح خروش دینی را در کالبد مرده و بی جان شیعیان کوفه دمید، به طوری که هنگام ترک کوفه برای نبرد با سپاه ابن زیاد فریاد می زدند: «انا لا نطلب الدنیا و لیس لها خروجنا; (طبری، ، ج 3، ص 409 .) ما طالب دنیا نیستیم و قیام ما برای دنیا نیست .»
توابین به خاطر یاری نکردن سیدالشهداء علیه السلام به شدت احساس شرم و ذلت می کردند و تنها راه پاک شدن خود را شرکت در حماسه ای خونین و آزاد مردانه در مقابل بنی امیه می دیدند،
3- قیام مختار:
پس از قیام توابین به سال 65 هجری قیام مختار با حمایت خیل کثیری از مردم کوفه به خصوص موالی و غلامان تهی دست کوفه آغاز گردید که تا سال 67 هجری استمرار یافت . این قیام در ماهیت خود اهدافی چون احیای قرآن و سنت پیامبر صلی الله علیه و آله و تقاص از قاتلان سیدالشهداء علیه السلام را تعقیب می کرد .
مختار اشراف کوفه را که در خلال نهضت عاشورا به عبیدالله بن زیاد پیوسته، زمینه شهادت امام حسین علیه السلام را فراهم آوردند، سرکوب کرد و به سال 67 هجری لشکری به فرماندهی ابراهیم بن مالک اشتر به جنگ با امویان به طرف شام فرستاد . ابراهیم در موصل پس از نبرد سختی سپاه دوازده هزار نفری عبیدالله بن زیاد را شکست داد و او را به هلاکت رساند . (مسعودی، ص270 .)
آنها با شعارهایی چون «یا لثارات الحسین; ای قوم بیایید برای انتقام خون حسین » ; سنت اهل بیت علیهم السلام را زنده نمودند و شاید از همین رو شیعیان از هر سوی به مختار پیوستند . این موضوع نشانگر آنست که در جامعه آمادگی فراوانی برای ظلم ستیزی و احیای اصالتهای عصر نبوی ایجاد شده بود و مختار از این فرصت استفاده کرد و بر پا کنندگان فاجعه عاشورا را یکی پس از دیگری تعقیب و به قتل رساند . از این رو اهل بیت علیهم السلام در کلماتشان از وی تعریف کرده اند . وقتی سر عبیدالله بن زیاد معلون را برای امام سجاد علیه السلام فرستادند، بنا به نقلی، حضرت فرمودند: «جزی الله المختار خیرا; (شیخ طوسی، 1348، ص 127، ح 203 45) خدا به مختار جزای خیر بدهد .»
و یا امام باقر علیه السلام در موردش فرمود: «فانه قتل قتلتنا و طلب بثارنا; (همان، ص 125، ح 197) او قاتلان ما را کشت و انتقام خون ما را گرفت .»
حرکت مختار نماد روشنی از خودآگاهی و بیداری کوفیان در قبال ظلم و فساد بنی امیه است . در حقیقت قیام امام حسین علیه السلام از یک سو برای همه ثابت کرد که خلافت بنی امیه خلافت جور و حکومت کفر است و از سوی دیگر روح شهادت طلبی و شجاعت و پایمردی را در مسلمانان زنده نمود . از این رو به آسانی از قیامهای ضداموی که در حقیقت قیام علیه کفر و نفاق بود استقبال کرده و ترس از دست رفتن جان و مال و زندگی، جلودارشان نبود .
ابی عبدالله علیه السلام با حماسه خویش مرز حق و باطل را جدا کرد و در پی شفاف شدن مرزها در جامعه دو دسته نمایان شدند، عده ای به جبهه حق و عده ای دیگر به جبهه باطل ملحق گردیدند . آنان در جریان قیام مختار و توابین و زید بن علی و غیره روبروی هم ایستادند در حالیکه قبل از شهادت سیدالشهداء علیه السلام چنین قیامهایی را مشاهده نمی کنیم، مگر قیام حجر بن عدی که بسیار محدود بود .
گرچه قیامهایی چون قیام توابین و مختار و زید بن علی برخی دیررس یا زودرس بودند و بعضی از رنگ و لعاب قیامهای اصیل شیعی برخوردار نبوده اند، ولی غالبا ماهیت آنها ماهیت ظلم ستیزانه و حق طلبانه ای بود که برای مبارزه با مفاسد حکومت شکل گرفت و به همین دلیل موجب عزت شیعیان گردید .
آنچه بدان اشاره شد نمونه هایی از قیامهای متاثر از قیام امام حسین علیه السلام بود و الا در طول تاریخ اسلام، قیامهای زیادی صورت گرفته است که نشات گرفته از قیام و عزت خواهی امام حسین علیه السلام است . نمونه بارز این قیامها و انقلابها، انقلاب شکوهمند اسلامی ایران به رهبری امام خمینی رحمه الله است که نه تنها موجب عزت شیعیان ایران بلکه زمینه عزت و افتخار جهان اسلام را فراهم آورد .
حاصل سخن
سیدالشهداء علیه السلام با شهادت خویش هدف بسیار گرانسنگی را محقق نمود .
با بیدار کردن وجدان مسلمانان، زمینه تبیین مبانی و فروعات اسلام اصیل محمدی وعلوی را در مقابل اسلام بدیل اموی فراهم نمود، بطوری که پس از شهادت آن بزرگوار دلها متوجه وجود نورانی امام سجاد علیه السلام گردید و مختار برای مشروعیت بخشیدن و استحکام پایه قیام خویش به امام سجاد علیه السلام متوسل شد .
خون سیدالشهداء علیه السلام روحیه شهادت طلبی و شهامت مبارزه با بنی امیه را زنده کرد و این امر خود زمینه ساز قیامهای متعدد ضد اموی گردید و قیامهای بزرگی در طول تاریخ اسلام به پیروی از قیام امام حسین علیه السلام برای رهایی، آزادی و استقلال شیعیان از دست حاکمان مستبد و فریبکاران جهانی صورت گرفت . وحتی قیام هایی که توسط غیر شیعیان صورت گرفت هم متاثراز فرهنگ شهادت طلبی شیعیان بود وملتی که شهادت داشته باشد.وشهادت رمز پویایی وماندگاری شیعیان درطول تاریخ است.
—————————————————————-
منابع:
1-مجله معرفت، ش 38، مقاله امام علی علیه السلام و تساهل خواص، ص 93 .
2-احمد، یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، قم، رضی، 1414، ج 2
3-محمد بن محمد، مفید، الارشاد، تحقیق آل البیت، قم، 1413، ج 2
4-مسعودی، علی بن الحسن، التنبیه و الاشراف، دارالصاوی، قاهره، تصحیح عبدالله اسماعیل الصاوی،