نقش حماسه ی حسینی در تمرکز وباروری مکتب تشیع
نقش حماسه حسینی در تمرکز وباروری قیام های شیعی
عاشورا, با تاریخ تشیع آمیخت و چهره ای نو, به آن داد بی تردید, پایداری و بقای شیعه , وامدار آن شد. دهها قیام در تپش آن احساس , پدید آمد و میلیونها شیعی , با آن واقعه کام گشودند و یا نفس بستند.
این نوشته رااز دکترابراهیم حسن ,دراین باره بیان نموده است که:
[تشیع پس از رویداد عاشورا با خون شیعه آمیخت و در ژرفای جانهایشان جوشش زد واعتقاد راسخ در درونشان , پدید آورد]. (تاریخ اسلام، جلد 1)
همچنین بایدازاین سخن فیلپ حتی , یاد کرد که مبدا ظهور حرکتهای شیعی در دهم محرم تکوین یافت . (تاریخ العرب،ص253)
این تحلیل , بر تحقیق استوارند. قیام عاشورا, صورت و سیرت شیعه را دگرگون کرد و به آن بار و پشتوانه عاطفی -حماسی داد و تشیع , به نهضت ,اعتراض و قیام , مبدل گردید.
در پرتو آن قیام , رخنه ای در جبهه متحد خصم اموی پدید آمد واولین درگیریهای ساختگی و واقعی را در میان آناان به وجود آورد.اظهارات یزید در نکوهش ابن زیاد, برخوردهای خانوادگی بین زنان و مادران خاندان اموی با شوهران و فرزندانشان و… نمونه هایی ازاین مواردند. در ندامت و تاسف واعتراض عده ای از شرکت جویان در سپاه اموی , نکاتی در منابع تاریخی نقل شده است .
اولین زمرمه های اعتراض در روزهای اول حادثه , شنیده شد.از سوی صحابه و تابعین , عملکردامویان ناپسند دانسته مردم کوفه و شام و مناطق میان راه , در سوگ واقعه سهیم شدند. در کوفه , با اعتراض عبدالله بن عفیف , قیامی نه چندان وسیع ,اما هشدار دهنده , رخ داد . و در مدینه , شیون و ناله شهر را فرا گرفت .
دراین میان ,اهل بیت حسین , سازماندهان اعتراض بودند. خطبه های آنان , شعله های گداخته در خشم نهفته مردم بود. خطابه های امام سجاد , زینب کبری و… تاثیری حساس و بازماندنی در جاودانگی حادثه داشتند. مورخان گفته اند:
[بعداز هر خطبه ای , مردم با گریه و نوحه , به ضجه و زاری می پرداختند و زنان , مویهایشان را پریشان می کردند] …
این مجموعه ,اولین عقب نشینی ها را در کاخ رفیع فرعونی اموی همراه داشت .اجازه اقامه عزا به اهل بیت در شام , بازگشت محترمانه
کاروان از شام به مدینه و…از آن جمله اند.اما حادثه عاشورا در پرده این تزویرها, مدفون نماند. واقعه , گدازنده تر از آن بود که عذر و
مداهنه , آن را به فراموشی سپرد.اهل بیت پیامبر[ص] در سوگواری ماندند و آتش در خانه هایشان ,افروخته نشد و رنگ سیاه ماتم ,از
آنان رخت بر نبست . مادران و زنان سوگوار واقعه عاشورا,اندوه حادثه را نگاهداشتند. رباب , همسر حسین بن علی[ ع] یک سال در
بیابان بدون خانه و سقف زیست , تا یادآور پیکر بی پناه همسرش باشد . و سوگ ام البنین , دشمنان قسی القلب خاندان هاشمی رااز جا می
واین رویدادها و تصویرها, ترسیم بدیع از روایت کربلا بود. آنان که این واقعه را ندیده بودند, دراین نمودارها آن رخداد حزن انگیز را به
اندوه عربت و دریغ نشستند و در خاطر و باورشان , نشاندند.
نهضتهای توابین , قیام مردم مدینه , شورش مختار و…از شعله عاشورا, پرتو گرفتند و در ترکیب خون و پیام آن , فرصت حضور یافتند.
در نهضت توابین , شراره بلند آن , نمایان بود. قیام کنندگان , در کنار مزار حسینی , چندان گریستند که گفته شد: بیش از آن روز, در
کنار آن مزار گریه ای چنین , دیده نشد . آنان خونابه دل رااز دیدگاه بیرون ریخته و غم ماندن و در کنار حسین[ ع] نبودن را, با توبه ای
خونین جبران کردند. آنان در خون خویش خضاب کردند و با جان خود, وداع کردند, و در صحنه جهاد, شعار[ یالثارات الحسین] را با
خروش می سرودند گر چه آن نهضت , در خون تپید,اما بار عاطفی - حماسی قیام عاشورا را یادآور شد و در وجدان امت شیعی , به
یادگار نهاد و این اثری کم بها نبود.
بااین اعتراضات , شاخه سفیانی بانداموی , زمینه دوام نیافت .
فرزند یزید,از کردار نیاکان , تبری جست واقعه عاشورا را شرمساری خاندان خویش دانست اما حادثه عاشورااز نهضت علیه یک شاخه
و یا یک نظام حکومتی , خارج شده بود. عاشورااز قالبها و ظاهرها, گذر کرده و در باطن فرهنگ دینی , ره یافته بود. کربلا و شهادت ,
دو واژه هم آوا شدند. یاد عاشورا, تب و تاب شهادت را می آفرید. در قیام های منتهی به سقوط سلطنت اموی , رگه های آثار قیام عاشورا,
پدیدار بود. در جنبش زید و فرزنداو, تلؤلؤ خونرنگ آفتاب حسینی رخ نمود .
در قیام اعتراض آمیز خراسانیان , که به خلافت عباسیان انجامید, دعوت به اهل بیت , جذب قلوب می کرد و یاد مظلومیت حسینی , عواطف واحساسات را بر می انگیخت . به نوشته امیر علی :
واژه[ اهل بیت] سحر وافسونی را می ماند که دل گروههای گوناگون مردم را گردآورد و آنان را در لوای پرچم سیاه (رایت قیام ) قرار داد]. (معروالحسنی،ج 146)
سلطنت جدید (خلافت عباسی ) به آن وفادار نماند. هنوز چندی نگذشته بود که عاشورا و ملوکیت , در دو جبهه مقابل قرار گرفتند. خلفای عباسی به انهدام مزار و منع زوار حسینی کوشیدند و کار پیشینیان را دنبال کردند. کربلا و عاشورا, جبهه معارض آنان بود, رنگ سیاه و سبز, نمی شناخت , با باطن و هویت حکومتها, کار داشت . بی رونق مزار,از رونق آن نمی کاست . خالصترین و زیباترین نمایه های عشق و شیفتگی را دراین تاریخ , مظلومان شیعی با یادگار نهادند. دراین روزگار بود که کربلا, حج اصغر شد و در عرفات آن صحرای بی نام و نشان , مرد و زن در جو بیم و هراس , دراحرام خونین بودند .
در روزگار عباسیان نهضتهای گوناگون از قیام عاشورا, مدد گرفتند. در قیام ابوالسرایا, در زمان خلافت مامون ,این تاثیرپذیری نماین بود. گفته اند : [او با سپاه به کربلا آمد و در جوار مزار جای گرفت و ازاهل بیت و ظلم های رفته بر آنان , سخن گفت]. (اصفهانی ابوالفرج،ص521)
این نمونه , نشانه ای از آن بود که مزارامام , میقات قیام بود . قدرتمداران , آن را به کینه گرفتند و با عاشورا و سنت آن , ناسازگاری نشان دادند.
در دوره افول قدرت عباسی و حاکمیت آل بویه ,احیای عاشورااز ممنوعیت در آمد .
در سلطنت فاطمیین نیز, بزرگداشت آن حادثه , مرسوم شد . در هر دو منطقه ,این رسم پایدار نماند, با سقوط آل بویه و صعود سلجوقیان ,
به قدرت , رسم پیشین زنده شد و در منطقه مصر, سرنگونی فاطمیان به دست ایوبیان , آن رسم و سنت را برچید.امااین دوره ا, فرصت
بسط و شمول سنت عاشورا بود وبایستی آن را, دوره هایی مبارک برای احیای خاطر عاشورا دانست .
این فرصتها, دوره رسمی شدن سنت عاشورا نیست . آن را نبایستی بااین زاویه دید, متهم و محکوم کرد. عناصر عاشورا و کربلا و
شهادت , نیازمند آن بودند که در دوره های آرام , جذب نیرو کنند و به بسط و شمول در معتقدات و روان نسل جدید جهان اسلام بپردازند.
نسلی که در دوره انبساط خردگرایی واوج تمدن اسلامی می زیست و کم و بیش از گذشته تلخ تاریخ سلطنت , بی اطلاع و یا کم اطلاع
بود. دوره آل بویه و فاطمیین , فرستهایی بودند که این تبلیغ , میسور شد. آن نسل , کم و بیش دریافتند که در گذشته تاریخ , چه انجام شده
است و آن گذشته , چگونه به حال پیوند می خورد و هویتی مستقل و جدید را می طلبد. ,
این سخن , در دوره های اخیر نیز صادق است . صفویان , در پرداخت به قالب عاطفی عاشورا, تلاش کردند هر چند آن را در بعد
حماسی کم بهاانگاشتندامااین دوره فرصت , زمینه ای شد که جان سکنا گزین دراین مرز و بوم , با نام و یاد و تربت و بوی حسینی , هم
آمیز شود و چنین شد که حسین عاشورا, در میان جمعیتی هماره در تبعید ورنج , محدود نبود, بلکه اکثریتی عظیم را در برگرفت و
بسیاری از خیزش ها و تلاشهااز میان نسل این اکثریت , جوانه زد و رخ نمود.این سخن , به معنای تطهیر صفویان نیست . آنان در سلسله
ملوکیت و پادشاهی می زیستند و با دیانت , نیامیختنداما نبایستی از بهره هایی که از آن دوره گرفته شد, غافل ماند. تشیع , پس ازاین دوره
جنگ و گریز, در عهد صفویه تمرکز یافت و این مرکزیت به باروری و گردآوری میراث هزار ساله شیعی انجامید .
منابع:
—————————————————————————————-
1.مقتل سیدالاوصیاء, .154. به نقل از :تاریخ النیاحه , سید صالح شهرستانی , ج 1
2. تاریخ الاسلام , دکترابراهیم حسن , ج 1
3. تاریخ طبری , ج 4. ص352،.
4. مقاتل الطالبین ,ابوالفرج اصفهانی 0
5.دول الشیعه , مغنیه , .66. نقل از تاریخ النیاحه , شهرستانی ،ج1،ص112.