عطریاس

عطریاس

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

اصلاح وافساد

30 تیر 1394 توسط مریم

آقای قرائتی  می فرمودند: شخصی ریش نداشت وقتی دعای ماه رجب می خواند ریش بغل دستی را می گرفت و می گفت: (حرم شیبتی علی النّارِ ) الان خارجیها هم ریش می گذارند چون علتش را فهمیده اند و می گویند خداوند داخل این ریش را یک سوراخی قرار داده، که به زیر پوست راه دارد و پوست از طریق این سوراخ نفس می کشد، وقتی ریش تراشیده شود این سوراخ ها بسته می شوند صورتشان چین و چروک می خورد و بدقیافه می شوند، اگر کسی ریشش را از بیخ و بُن تراشید نگوید رفتم اصلاح کردم بلکه بگوید رفتم افساد کردم.

 1 نظر

لزوم احترام به ائمه

30 تیر 1394 توسط مریم

حضرت استاد می فرمایند: یکی از رمزهای موفقیت من این است که اساتید خود را دعا کنیم، شما هم اساتید خود را دعا کنید حتی استاد صرف ونحو خود را، و در نزد استادی درس بخوانید که اهل تقوا باشد و اگر بعدها هم منبری شدید، سعی کنید نام اهل بیت(ع) را با عظمت ببرید زیرا آن بزرگواران در اصل اساتید ما  هستند و همه علوم به آنها ختم می شود لذا با احترام نام ببرید مثلاً بگویید امیرمؤمنان علی ابن ابیطالب(ع) یا فاطمه زهرا(س) ولی بعضی ها هستند، خصوصاً از اهل منبر، می گویند علی به فاطمه گفت، این گونه منبرها نور ندارد، و من از این اشخاص بدم می آید، چرا که اگر همان خطیب که به مولای متقیان علی(ع) می گوید علی، اگر او را به هنگام صدا زدن، اسم کوچک را بگویی، ناراحت می شود.

 نظر دهید »

اهل عمل نبودن گوینده

30 تیر 1394 توسط مریم

حضرت آیت الله مجتهدی می فرمایند: به دو علت موعظه و پند و اندرز، درمردم تأثیر نمی کند، یکی اینکه طرف مقابل زمینه پذیرش سخنان خوب را ندارد مثال یزیدها و معاویه ها، اگر چه بزرگوارانی مثل امام حسین و یا امیرمؤمنان(ع) موعظه کنند اثر نمی کند، و دوم اینکه گویندۀ موعظه، خود اهل عمل نیست هنوز نتوانسته است خود را بسازد و گناهان را ترک کند و تقوای الهی را رعایت نماید لذا طرف مقابل وقتی که از او احکام حلال و حرام را می شنود، و عملاً می بینید که خود خطیب مبتلا به افعال حرام است مثل غیبت کردن و دیگر رذائل اخلاقی، کلام خطیب در او تاثیری نخواهد داشت.

 نظر دهید »

شوق لقای بهشت

30 تیر 1394 توسط مریم

خداوند، در قرآن و غير آن  به حدى بهشت و بهشتيان را در توصيف بالا برده كه اگر كسى از شوق شنيدن آن ، وفات كند، استبعاد ندارد!آيات جهنم نيز اين گونه است  قرآن مى فرمايد:
(و لهم مقمع من حديد) گرزهاى آهنين براى [ زدن ] آنان فراهم است .
كه اگر انسان معاصى خود را در نظر بگيرد و بميرد، مستبعد نيست !
البته ما با منكرين كار نداريم ، ولى برخى از مقربين از شوق لقاى بهشت مرده اند؛ زيرا شنيدن آيات رحمت و نعمت و يا عذاب و نقمت ، در انسان موحد تكوينا اثر مى گذارد، و او از مشوقات يا مخوفات جان مى سپارد، با اين همه اين آيات در ما هيچ اثر نمى كند!

 نظر دهید »

اختیارغیبت

30 تیر 1394 توسط مریم

آقايى مى پرسيد: اگر خداوند اجازه مى داد كه از ميان محرمات يكى را انسان مرتكب شود، و ما را در آن مخير مى كرد، به نظر شما آن كار حرام كدام است ؟ هر كس حرامى را مى گفت ؛ ولى خود او مى گفت : من غيبت را اختيار مى كردم ؛ زيرا آتش و سوز دلم خاموش نمى شود و از غصه ها راحت نمى شوم ، مگر اين كه اسم طرف را در بدگويى و عيبگويى ببرم ؛ لذا اگر خدا اجازه مى داد از ميان گناهان يكى را اختيار كنم ، غيبت را انتخاب مى كردم .

 نظر دهید »

عدم منافات گریه باتسلیم

30 تیر 1394 توسط مریم

انما يرحم [ الله ] من عباده الرحماء.خداوند، به بندگان مهربان خود رحم مى كند.
حزن ، دعا و توسل با تسليم و رضا به قضاى الهى منافات ندارد . نقل شده است كه رسول خدا - صلى الله عليه و آله و سلم - در سوگ فرزندش ابراهيم و نيز براى حضرت جعفر و حمزه - سلام الله عليهم - گريه كردند، بلكه دستور گريه براى حضرت حمزه در روايات آمده است .

 نظر دهید »

امت برترازپیغمبر

30 تیر 1394 توسط مریم

فرق ما و عامه در اقرار و ادعا، جهل آنان ، و ادعاى علم از سوى ائمه ى ما ( عليهم السلام ) است . على( عليه السلام ) بعد از رحلت پيامبر ( صلى الله عليه و آله و سلم ) قرآن را جمع آورى كرد و آن را با تنزيل و تاويل به آنان عرضه كرد، گفتند: بگذار و برو.
آن ها اسلام را از رسول الله گرفتند، ولى براى بقا و دوامش او را نخواستند، چون ديدند پيغمبر ( صلى الله عليه و آله و سلم ) مى خواهد پسر عمويش على ( عليه السلام ) را خليفه و جانشين خود كند و در نظر آنان او حتى نمى توانست فرزندان و اهل بيتش را اداره كند و تمام زحمات پيغمبر را از بين خواهد برد، لذا از اين امر جلوگيرى كردند. چه قدر امت با فضل تر از پيغمبر!باز مى گويند، پيغمبر افضل است !

 نظر دهید »

مگرکوری

30 تیر 1394 توسط مریم

خدا مى داند قرآن براى اهل ايمان ( مخصوصا اگر اهل علم باشند ) چه معجزه ها و كراماتى دارد و چه چيزهايى از آن خواهند ديد!برنامه ى قرآن آخرين برنامه ى انسان سازى است كه در اختيار ما گذاشته شده است ، ولى ما از آن قدردانى نمى كنيم . اهل تسنن قرآن ، و ما عترت را آن گونه كه بايد،
نشناختيم و قدر ندانستيم .
نابينايى كه حافظ قرآن بود، به ديگرى كه قرآن را از روى آن غلط مى خواند، مى گفت : مگر كورى نمى بينى ؟

 نظر دهید »

شکرخدا به خاطر طلبه شدن

29 تیر 1394 توسط مریم


حضرت آیت الله مجتهدی فرمودند: روزی در خیابان می رفتم دیدم یک نفر از طرف بالا به من سلام می کند سرم را بلند کردم دیدم یک شوفر تریلی است که در جوانی هر دو طلبه بودیم و او هم مباحثه من چقدر ما باید خدا را شکر کنیم که طلبه شده ایم و در راه دیگر نرفتیم، اگر خدا را شکر نکنی، سلب توفیق از تو می شود، شکر خدا هم به اینست که از همه چیز به جا استفاده کنی و این نعمتهایی که خدا به تو داده قدردانی کنی و از آنها استفاده خوب کنی.

 5 نظر

تحمل سختی ها

29 تیر 1394 توسط مریم


حضرت آیت الله مجتهدی می فرمایند: یادم می آید که هجده ساله بودم و شب عید بود، و من در مدرسه فیضیه قم تحصیل می کردم و چون ایام تعطیلات بود لذا تمام رفقا به شهرستانهای خود رفته بودند ،چون تنها بودم، تخم مرغی درست کرده و شروع به خوردن کردم. در همین حال به فکر افتادم که الان خانه ما پلو می خورند. خودم را موعظه کردم و گفتم عیب ندارد همین را بخور، دَرسَت را بخوان، مسجد و حرم برو، نماز شب بخوان، همین امور بهتر است، زیرا تحمل سختی ها انسان را به مقصد می رساند.

 نظر دهید »

ریاست

29 تیر 1394 توسط مریم


حضرت آیت الله مجتهدی می فرمایند: اگر بخواهم ریاستی داشته باشم می توانم، لذا برای من فرق نمی کند، مثلاً فقه و اصول بگویم یا اینکه این بچه های طلبه بیایند، از آنها سؤال کنم که فعل وفاعل و جار و مجرور را مشخص کنند. من می توانم در این حوزه علمیه از اساتید و مجتهدین تقاضا کنم و یا دعوت نمایم و بدین وسیله درس خارج راه بیندازم و اینجا شلوغ کنم و ریاست کنم، شما هم ببینید کجا می شود بهتر خدمت کرد، حالا اگر اسم و رسمی هم نداشت، اشکالی ندارد، مهم این است که خدمت کنیم به طوری که خدا واهل بیت پیامبر(ع) آن را بپذیرند.

 نظر دهید »

پاداش به یاد لب عطشان حسین(ع)بودن...

22 تیر 1394 توسط مریم


در روز حشر حق چو بگوید چه داشتی

سر بر کشد حسین و بگوید حساب شد

آیت الله اراکی فرمود:

شبی خواب امیرکبیر را دیدم، جایگاهی متفاوت و رفیع داشت
پرسیدم

چون شهیدی و مظلوم کشته شدی این مرتبت نصیبت گردید؟

با لبخند گفت: خیر

سؤال کردم چون چندین فرقه ضاله را نابود کردی؟

گفت: نه

با تعجب پرسیدم: پس راز این مقام چیست؟

جواب داد: هدیه مولایم حسین است!

گفتم چطور؟

با اشک گفت:

آنگاه که رگ دو دستم را در حمام فین کاشان زدند؛ چون خون از بدنم میرفت تشنگی بر من غلبه کرد سر چرخاندم تا بگویم قدری آبم دهید؛ ناگهان به خود گفتم میرزا تقی خان! 2 تا رگ بریدند این همه تشنگی! پس چه کشید پسر فاطمه؟
او که از سر تا به پایش زخم شمشیر و نیزه و تیر بود! از عطش حسین حیا کردم ، لب به آب خواستن باز نکردم و اشک در دیدگانم جمع شد

آن لحظه که صورتم بر خاک گذاشتند امام حسین آمد و گفت :

به یاد تشنگی ما ادب کردی و اشک ریختی؛ آب ننوشیدی این هدیه ما در برزخ، باشد تا در قیامت جبران کنیم

 

 1 نظر

چگونه صاحب بهترین هاشویم؟؟؟؟

22 تیر 1394 توسط مریم

روزی لقمان به پسرش گفت امروز به تو سه پند می دهم که کامروا شوی. اول اینکه سعی کن در زندگی بهترین غذای جهان را بخوری!

دوم اینکه در بهترین بستر و رختخواب جهان بخوابی

و سوم اینکه در بهترین  خانه های جهان زندگی کنی .

پسر لقمان گفت ای پدر ما یک خانواده بسیار فقیر هستیم چطور من می توانم این کارها را انجام دهم؟

لقمان جواب داد: اگر کمی دیر تر و کمتر غذا بخوری هر غذایی که میخوری طعم بهترین غذای جهان را می دهد.

اگر بیشتر کار کنی و کمی دیرتر بخوابی در هر جا که خوابیده ای احساس می کنی بهترین خوابگاه جهان است.

و اگر با مردم دوستی کنی و در قلب آنها جای می گیری و آنوقت بهترین خانه های جهان مال توست.

 4 نظر

اسم اعظم کدام است؟؟؟

22 تیر 1394 توسط مریم


اعظم بودن همه اسمای حق”

عارف بسطامی در جواب شخصی که از او پرسید: اسم اعظم کدام است؟
گفت: تو اسم اصغر به من بنمای که من اسم اعظم به تو نمایم، آن شخص حیران شد، پس بدو گفت: همه اسمای حق عظیم اند.

در تفسیر ابوالفتوح رازی است که: حضرت امام صادق را پرسیدند از مهم ترین نام اسم اعظم؟
حضرت فرمود او را: در این حوض سرد رو، او در آن آب رفت و هر چه خواست بیرون آید فرمود منعش کردند، تا گفت: یا الله أغثنی، فرمود: این اسم اعظم است؛ پس اسم اعظم به حالت خود انسان است.

 نظر دهید »

چشم به راه آمدنت.....

21 تیر 1394 توسط مریم

ماه رمضان رو به پایان است و اندوه را برای همگان، چه کسانی که آنرا قدر دانسته‌اند و چه افرادی که این فرصت را سوزانده‌اند به همراه دارد. امام سجاد(ع) برای وداع با این ماه دعایی دارد که آیت‌الله مجتبی تهرانی به بخشهایی از آن اشاره‌هایی داشته است.
معنای دیگر «السلام علیک» یعنی «خداحافظ»

در محاورات عربی، چه بسا در آداب شرعیه ما هم این‏طور باشد؛ هم در هنگام ورود به شخص سلام می‏کنند و هم هنگام خروج و وداع؛ یعنی دو نفر وقتی که به هم می‏رسند، به هم سلام می‏کنند و وقتی که می‏خواهند از هم جدا شوند نیز سلام می‏کنند. ولی ما در محاورات، هنگام برخورد «سلام» می‏کنیم و هنگامی که می‏خواهیم جدا شویم، می‏گوییم: «خداحافظ» عرب زبانان به جای «خداحافظ» مثل هنگام برخورد، می‏گویند: «السلام علیک».

خداحافظ ای ماه بزرگ خدا

«السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا شَهْرَ اللَّهِ الْأَکْبَرَ وَ یَا عِیدَ أَوْلِیَائِهِ الْأَعْظَمَ»، این عبارت «السلام علیک» را دیگر خودتان می‏توانید ترجمه کنید. الآن گفتم: یعنی خداحافظ! خداحافظ ای ماه بزرگ خدا و عید بزرگ اولیای خدا! «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَکْرَمَ مَصْحُوبٍ مِنَ الْأَوْقَاتِ وَ یَا خَیْرَ شَهْرٍ فِی الْأَیَّامِ وَ السَّاعَاتِ» خداحافظ ای بزرگ‏ترین همراه از میان زمان‏ها و اوقات؛ و بهترین ماه‏ها در ایّام و ساعات.

زین‏العابدین چه تعبیراتی می‏کند، «السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ شَهْرٍ قَرُبَتْ فِیهِ الْآمَالُ وَ نُشِرَتْ فِیهِ الْأَعْمَالُ» خداحافظ ای ماهی که آرزوهایمان در تو نزدیک شد؛ یعنی امیدمان این بود که ماه رمضان بیاید و بتوانیم خودمان را اصلاح کنیم و گرفتاری‏هایمان را برطرف کنیم. خداحافظ ای ماهی که اعمال نیک در تو منتشر شد؛ واقعاً هم همین بود که هر کسی در حد خودش اعمال صالح انجام می‏داد.

دوری تو برایم سخت است، ای مونس من

«السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ قَرِینٍ جَلَّ قَدْرُهُ مَوْجُوداً وَ أَفْجَعَ فِرَاقُهُ مَفْقُوداً» خداحافظ ای همراه من که ارزش تو بالا بود و اکنون که می‏روی دلم را به درد می‏آوری. فراق تو برای من بسیار دردناک است.

تعبیر زین‏العابدین این است که: «وَ أَفْجَعَ فِرَاقُهُ مَفْقُوداً» فراق تو بسیار دردناک است. «السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ أَلِیفٍ آنَسَ مُقْبِلًا فَسَرَّ» خداحافظ ای مونس من، که وقتی آمدی من را خوشحال ‏کردی، «وَ أَوْحَشَ مُنْقَضِیاً فَمَضَی» و اکنون که می‏روی، من را به وحشت می‏اندازی، که بدون تو چه کنم. آن موقع خوشحال شدم، اما الآن چه؟ از دوری تو هراسانم.

ادامه »

 4 نظر

پاسخ جالب دکترحسابی به شاگردش

06 تیر 1394 توسط مریم

یکی از دانشجویان دکتر حسابی به ایشان گفت : شما سه ترم است که مرا از این درس می اندازید. من که نمی خواهم موشک هوا کنم . می خواهم در روستایمان معلم شوم . دکتر جواب داد : تو اگر نخواهی موشک هواکنی و فقط بخواهی معلم شوی قبول ….

ولی تو نمی توانی به من تضمین بدهی که یکی از شاگردان تو در روستا ، نخواهد موشک هوا کند

 3 نظر

بهترین عمل در ماه رمضان چیست؟؟؟؟

05 تیر 1394 توسط مریم

در روایت آمده است: … أفضل الأعمال فی هذا الشهر الورع عن محارم الله عز وجل…[علامه مجلسی، بحار الانوار، ج42، ص190.] این روایت عجیبی است که مرحوم مجلسی در بحار الانوار نقل می­کنند. شاید ما گمان کنیم که الآن دیگر محارمی نیست؛ این همه مجالس روضه می­گیریم؛ طاعت و عبادت انجام می­دهیم؛ با این حال، باز هم در ماه رمضان، افضل الاعمال الورع عن محارم الله است. اینقدر این دل را آلوده نکنید. این آلودگی­ها را بزدایید. تا وقتی این آلودگی­ها زدوده نشود، اصلاً امکان نزول این برکات وجود ندارد. موانع نزول برکات را از بین ببرید. اینکه عبادت­ها و نماز و روزه ما تا چه اندازه مورد قبول است و ما را چقدر بالا می­برد، بحث دیگری است؛ اما همین مقدار بالا رفتن را با آلودگی­هایی که به دلیل گناه و معاصی و ارتکاب محارم الهی در قلب انسان پیدا می­شود، از بین نبرید. این آلودگی ها را بزدایید. نزول ملائکه و روح در شب قدر، بر قلب مقدس امام زمان – عجل­الله­تعالی­فرجه­الشریف- است؛ اما وقتی به قلب ایشان نازل شد، کسانی که با ایشان همسو و هم­افق هستند نیز بهره می­گیرند. رابطه امام زمان – عجل­الله­تعالی­فرجه­الشریف- با شیعیان، مانند مخروطی است که قلب مقدس آن حضرت، رأس مخروط است و قلوب شیعیان قاعده آن و این برکات، از امام – علیه­السلام- بر قلب شیعیان نازل می­شود. اینها یک معنویات و واقعیاتی است که زندگی مادی بین ما و ایشان فاصله انداخته است.

ماه رمضان فرصتی برای خودسازی است. بیاییم این آلودگی ها را برطرف کنیم و خودمان را برای دریافت انوار الهی آماده کنیم. ماه رمضان وسیله­ای است برای مردم. این همه کار می­کنیم؛ زحمت می­کشیم؛ مقداری هم به فکر خودمان باشیم. ممکن است پرستاری که به فکر درمان بیماران و پرستاری از آنهاست، خودش - بدون اینکه متوجه باشد- آلوده به میکروبی باشد که به وجودش سرایت کرده و در حال ازدیاد است و خودش بیمار­تر از بیمارانش است؛ ولی متوجه نیست و ناگهان از پا در می‌آید. مراقب باشیم که عمل‌زده نباشیم؛ گمان نکنیم چون ما یک رتبه بالاتر نشسته­ایم، یا در مقام تحکم و نصیحت به مردم واقع شده‌ایم، چیزی بیشتر از مردم داریم. گمان نکنیم همین که مردم را اصلاح می­کنیم و یا آنها را به حق دعوت می­کنیم، کافی است و خودمان هرچه هستیم باشیم؛ خیر. ماه رمضان فرصتی است برای اینکه در عین حال که انسان به دیگران می­پردازد، به خودش هم بپردازد.

بدانیم که ما به جایی خواهیم رفت و با خدا ملاقات خواهیم کرد که در آنجا قلب سلیم می­خواهند: إِلاّ مَنْ أَتَى اللّهَ بِقَلْبٍ سَلیمٍ.[سوره الشّعَرَاء، آیه 89. ] قلب سلیم معنای عمیقی دارد. قلب سلیم، یعنی نفسی که آن صفات رذیله را نداشته باشد. بکوشیم که در این فرصت، قلب سلیم را کسب کنیم. از همین روست که بزرگان را می­بینیم در ماه رمضان برنامه‌های خاصی برای خودشان می­گذاشتند و ارتباطاتی داشتند؛ تلاوت قرآن، تذکر، تنبه و تفکر در درون خودشان داشتند؛ به گونه‌ای که وقتی ماه رمضان تمام می­شد، با قبل از آن تفاوت کرده بودند. ما هم تلاش کنیم که روحمان در این ماه مبارک یک آمادگی پیدا کند برای روزهای پس از آن.

منبع:بیانات آیت الله علوی بروجردی درخصوص ماه رمضان

 4 نظر

پنج کار انجام بده و هر چه می خواهی گناه کن ؟!

14 بهمن 1393 توسط مریم

مردی نزد امام حسین علیه السلام  آمد و گفت :

“من مردی گناهکارم و از معصیت پرهیز نمی کنم ، مرا پند و اندرز بده “

امام فرمودند:  پنج کار انجام بده و هر چه می خواهی گناه کن .

اول : روزی خدا را نخور و هر چه می خواهی گناه کن .

دوم : از ولایت و حکومت خدا خارج شو و هر چه می خواهی گناه کن .

سوم : جایی را پیدا کن که خدا تو را نبیند و هر چه می خواهی گناه کن .

چهارم : وقتی عزرائیل برای گرفتن جان تو می آید، او را از خود دور کن و هر چه می خواهی گناه کن .

پنجم : وقتی مأمور و مالک جهنم می خواهد تو را در آتش بیندازد، در آتش نرو و هر چه می خواهی گناه کن .

 

منبع : وبلاگ حکیمانه

 8 نظر

چگونه می توان به قرب خداوندرسید؟؟؟

14 بهمن 1393 توسط مریم

حضرت آیت‌الله العظمی بهجت(ره) در کتاب «پرسش‌های شما، پاسخ‌های آیت‌الله بهجت» به سؤالاتی در زمینه سیر و سلوک و تقرب به خداوند، پاسخ گفته است که خلاصه آن در پی می‌آید …

…

با توجه به اینکه داشتن استاد اخلاق و مربی برای فرد سالک، امری ضروری و اجتناب‌ناپذیر است حال که ما از داشتن چنین استادی محروم هستیم چه کنیم؟

- اگر کسی طالب معرفت و قرب به حق تعالی باشد و در این راه، خلوص و جدیت (طلب حقیقی و واقعی) داشته باشد در و دیوار به اذن خداوند معلم او خواهد بود وگرنه سخن رسول خدا صلی الله علیه و آله هم (چه برسد به استاد و مربی اخلاق) در او اثر نخواهد داشت چنانچه در ابوجهل اثر نکرد.

منبع:خبرگزاری فارس

 5 نظر

نمازشب حتی روی تخت بیمارستان

14 بهمن 1393 توسط مریم

پنجاه سال است که نمازشب امام ترک نشده امام دربیماری،درصحت،درزندان،درفلاحی،درتبعید،حتی برروی تخت بیمارستان قلب هم نمازشب می خواند؟


امام درقم بیمارشدند،امابه دستوراطبامی بایست به تهران منتقل می شدند.هوابسیارسردبودوبرف می بارید،یخبندان عجیبی درجاده هاوجوداشت.امام چندین ساعت درآمبولانس بودندوپس

ازانتقال به بیمارستان قلب بازنمازشب خواندند.


شبی که امام ازپاریس به سوی تهران می آمدندتمام افراددرهواپیماخوابیده بودندوتنهاامام درطبقه بالای هواپیمانمازشب می خواندند.شمااگرازنزدیک دیده باشیدآثاراشک برگونه های مبارک

امام حکایت ازشب زنده داری وگریه های نیمه شب وی دارد.

منبع:سرگذشت های ویژه اززندگی امام،ج2،ص51،حجت الاسلام انصاری کرمانی.

 1 نظر

آیابه جهنم همیشه بداست!؟

14 بهمن 1393 توسط مریم

باشروع دهه ی فجربه خاطر رسالتی که درزمینه ی تبلیغ دارم .ناگزیربودم که به سراغ مطالعه ی کتاب درباره حضرت امام وانقلاب اسلامی بروم.

ازآنجایی که منم مثل خیلی جوانها حوصله خواندن کل کتاب رانداشتم ،کتاب راتورق می کردم تاشاید مطلب قابل توجهی به چششم بخوردوبخوانمش.

یکی ازتیترهای کتاب به جهنم بود.برام جالب بود،درکتابی که راجع به خمینی کبیر بوداسمی ازجهنم برده بشه ،بعدکه نگاهش کردم یک درسی بسیارزیبابوداززندگی حضرت امام(ره)بدین گونه که:

یکی ازسفیران نوشته بود:دربعضی مجالس که دعوت می شویم مشروبات الکلی وجودداردواگرمانپذیریم ونرویم،حمل برچیزهای دیگرمی شودومشکلاتی که درروابط پبش می آید.

حضرت امام فرمودند:

به جهنم،نبایدازاین چیزهابترسند.نبایدبروند.دلیلش راهم بگویندتاآن هاکم کم بفهمندبرای چیست.(درسایه آفتاب،ص124،249،رحیمیان)

این برخوردوقاطعیت امام برای من جالب بود.یکی ازضعف هایی که مادچارش شده ایم این است که این به جهنم ها رایاحذف کرده ایم ویابرای دفاع ازدین وایدئولوژی به کارنمی بریم.

یکی ازدرس هایی که ازاین ماجرامی توان گرفت این است که مسلمان درمورد دین ومسائل دینی اش بایدقاطعیت داشته باشدونگران نگاه های شرق وغرب نباشد.یادمان باشدکه به جهنم همیشه بدنیست.بدنیست که گاهی به سران استکباروبه کسانی که می خواهندبرای ماتعیین تکلیف کنندبه جای لبخندبه جهنم بگوییم!!!ونگران دلخوری مستبدان نباشیم.

 2 نظر

روایت یادگارامام(ره)اززندگی ساده ی امام خامنه ای

12 بهمن 1393 توسط مریم

وظیفه خود می‌دانم این مهم را به مردم مسلمان و انقلابی ایران بگویم که من از وضع منزل حضرت آیت‌الله


خامنه‌ای مطلع هستم. در خانه مقام معظم رهبری هرگز بیش از یک نوع غذا بر سر سفره نیست. خانواده

 

ایشان روی موکت زندگی می‌کنند. روزی به منزل ایشان رفتم، یک فرش مندرس و پوسیده زیر پاهایم پهن بود

 

که من از زبری و خشنی آن فرش- که ظاهراً جهیزیه همسر ایشان بود- اذیت می‌شدم از آنجا برخاستم و به

 

موکت پناه بردم.

 

 

 

 

مرحوم حجت الاسلام والمسلمین سید احمد خمینی


منبع:سایت اوج پرواز

 نظر دهید »

بدانی که خدامی بیند......

10 بهمن 1393 توسط مریم

 

روزی از آیت الله بهجت پرسیدند : کتابی در زمینه اخلاق معرفی کنید
فرمودند:
لازم نیست یک کتاب باشد یک کلمه کافیست که بدانی “خدا ” می بیند..

 1 نظر

قرعه کشی حساب جادویی

07 بهمن 1393 توسط مریم

تصور کن برنده یک مسابقه شدی و جایزه ات اینه که:

بانک هرروز صبح یک حساب برات باز میکنه و توش هشتاد و شش هزار و چهارصد دلار پول میگذاره ولی

دوتا شرط داره:

یکی اینکه همه پول را باید تا شب خرج کنی، وگرنه هر چی اضافه بیاد ازت پس میگیرند.

نمیتونی تقلب کنی و یا اضافهٔ پول را به حساب دیگه‌ای منتقل کنی.ss

هرروز صبح بانک برات یک حساب جدید با همون موجودی باز میکنه.

شرط بعدی اینه که بانک میتونه هروقت بخواد بدون اطلاع قبلی حسابو ببنده و بگه جایزه تموم شد.

حالا بگو چه طوری عمل میکنی؟»

او زمان زیادی برای پاسخ به این سوال نیاز نداشت و سریعا” …..

«همه ما این حساب جادویی را در اختیار داریم: زمــــــــان.

این حساب با ثانیه ها پر میشه.

هرروزکه از خواب بیدار میشیم هشتاد و شش هزار و چهارصد ثانیه به ما جایزه میدن و شب که میخوابیم

مقداری را که مصرف نکردیم نمیتونیم به روز بعد منتقل کنیم. لحظه هایی که زندگی نکردیم از دستمون

رفته.

دیروز ناپدید شده.

هرروز صبح جادو میشه و هشتاد و شش هزار و چهارصد ثانیه به ما میدن.

یادت باشه که من و تو فعلا” از این نعمت برخورداریم

ولی بانک میتونه هر وقت بخواد حسابو بدون اطلاع قبلی ببنده.

ما به جای استفاده از موجودیمون نشستیم بحث و جدل میکنیم و غصه میخوریم!

بیا از زمانی که برامون باقی مونده لذت ببریم.

قدر خودت رو بدون و لطف دوستان و اطرافیانت رو هم دست کم نگیر

به زندگیت ایمان داشته باش تا بشه تموم قشنگیهای دنیا مال تـــو

 6 نظر

کارهای بزرگی که عقیم می ماند

27 دی 1393 توسط مریم

قورباغه و کانگورو

یک روز قورباغه به كانگورو گفت:
” من مي توانم جست بزنم، تو هم همین طور.
پس اگر با هم ازدواج كنيم و بچه دار شویم…
آن بچه می تواند از کوه جست زنان بالا برود
و توی دشت فرسنگ ها بجهد.
چه قدر خوب است اسمش را بگذاریم قوریارو. “

كانگورو گفت: ” قورباغه عزیز
واقعا چه فکر قشنگی!
من با کمال میل حاضرم با تو ازدواج كنم.
چیزی که هست
بهتر است به جای قوربارو
اسمش را بگزاریم کانگورغه. “

اما قورباغه از این اسم خوشش نیامد و بحث بالا گرفت.
اسم های دیگری پیشنهاد شد مثل روقارو یا باغکارو.
دست آخر قورباغه گفت:” می دانی چیه؟ حالا که این طور شد
اسمش هر چه می خواهد باشد، رو کانغه یا باغکارو
دیگر دوست ندارم با تو ازدواج کنم. “
کانگورو گفت:” بهتر. “

قورباغه دیگر چیزی نگفت
و کانگورو راهش را کشید و رفت.
نه ازدواجی سر گرفت و نه بچه ای به دنیا آمد
که از کوه بالا بجهد یا فرسنگ ها جست بزند
واقعا که حیف شد، چه قدر هم حیف.
آن هم فقط به خاطر یک اسم.

“شل سیلور استاین با این داستان کوتاه میگه ما میتونیم کار های بزرگی انجام بدیم اما سر اختلافات کوتاه و مسخره هیچ وقت موفق نمیشویم

 5 نظر

این به اون در

23 دی 1393 توسط مریم

پرسیده بودند : چرا با عــــراق جنگیدید؟

گفته بود : ما نجنگیدیم،اون ها شروع کردند،ما فقط دفاع

حرفش تمام نشده بود،زده بود زیر گوش سفیر ما!

طرف از کله گنده های شوروی بود،نمی شد کاری کرد . .


نیمه شب بود که خبر به امام رسید،گفت :…همین الان . .

هر چه گفتن:آقا شوروی قدرت اول دنیاست،نمی شه کـــه…

گفت: اگه کسی نمیره،خودم بـــرم ؟

همـــون شب زنگ سفارت شــــوروی رو زدن

گفت: با آقای سفیــــر کارداریــــم

گفتن: ایشون خواب هستند،فـــردا بیایید !

گفت: نمی شه،از طرف امام خمینی اومدیم کار مهمـــی داریم

سفیر با چشم های خواب آلود اومد،بدون حرف خوابوند زیر گــــوشش

گفت: این به اون دَر

خـــــواب از سرش پرید….


“21 سال گذشت،صفحه 95

 نظر دهید »

خطرات توجیه یک شب که هزارشب نمی شه!!!

23 دی 1393 توسط مریم

استاد فاطمی نیا:


دزدی نزد میوه فروشی آمد. از قیمت میوه پرسید که صدتای آن چند است؟


میوه فروش پاسخ داد. سپس دزد با سوالات متعدد از قیمت تعداد مختلف، میوه فروش را گیج کرد


و پرسید یک دانه چند است؟


میوه فروش پاسخ داد وقتی صد عدد از آن فلان مقدار است، یک عدد که ارزشی ندارد.


دزد گفت پس همان یک عدد را به من بده و میوه را گرفت


دوباره این قضیه تکرار شد و میوه ی دوم را گرفت.


درباره ی میوه ی سوم، میوه فروش به خود آمد و مانع به تاراج رفتن مالش شد …


خوشا به حال آن میوه فروش که در سومین میوه به خود آمد.


وای به حال کسی که عمرش را با توجیه “یک شب که هزار شب نمی شود”


و امثال این جملات تقدیم شیطان کند

 1 نظر

مقدمه ی طی کردن راه روحانیت

19 دی 1393 توسط مریم

مرد جوانی که می خواست راه روحانی را طی کندبه سراغ کشیشی در صومعه استکا رفت.
کشیش گفت:"تا یک سال به هر کس به تو حمله کرد پولی بده”
تا دوازده ماه هر کس به جوان حمله میکرد جوان پولی به او میداد
آخر سال باز به سراغ کشیش رفت تا گام بعد را بیاموزر. کشیش گفت:"به شهر برو و برایم غذا بخر
همین که مرد رفت پدر خود را به لباس یک گدا در آورد و از راه میان بر به کنار دروازه شهر رفت
وقتی مرد جوان رسید پدر شروع کرد به توهین کردن به او.
جوان به گدا گفت: عالی است!!!!
یک سال تمام مجبور بودم به هر کس به من توهین میکند پول بدهم اما حالا میتوانم مجانی فحش بشنوم بدون آنکه خرج کنم پدر روحانی وقتی صحبت جوان را شنید رو نشان داد و گفت : برای گام بعدی آماده ای چون یاد گرفته ای به روی مشکلات بخندی…

 4 نظر

پرهیزازتوجه به آدم های منفی گرا

12 دی 1393 توسط مریم

 1 نظر

آیافقرفقط نان شب نداشتن است؟؟؟؟

06 دی 1393 توسط مریم

 1 نظر

مرحوم مدرس وواردات سگ های انگلیسی

30 آذر 1393 توسط مریم

نقل است زمانی که نصرت‌الدوله وزیر دارایی بود، لایحه‌ای تقدیم مجلس کرد که به موجب آن، دولت ایران یکصد سگ از انگلستان خریداری و وارد کند.

او شرحی درباره خصوصیات این سگ‌ها بیان کرد و گفت: «این سگ‌ها شناسنامه دارند، پدر و مادر آنها معلوم است، نژادشان مشخص است و از جمله خصوصیات دیگر آنها این است که به محض دیدن دزد، او را می‌گیرند.»

مدرس طبق معمول، دست روی میز زد و گفت: « مخالفم. »

وزیر دارایی گفت: « آقا! ما هر چه لایحه می‌آوریم، شما مخالفید، دلیل مخالفت شما چیست؟ »

مدرس جواب داد: « مخالفت من به نفع شماست، مگر شما نگفتید، این سگ‌ها به محض دیدن دزد، او را می‌گیرند؟ خوب آقای وزیر! به محض ورودشان، اول شما را می‌گیرند. پس مخالفت من به نفع شماست. »

نمایندگان با صدای بلند خندیدند و لایحه مسکوت ماند.

 نظر دهید »

سمینارهای معجزه گر

30 آذر 1393 توسط مریم
رهبر معظم انقلاب روحی فداه خطاب به برگزار کنندگان «همایش ملّی ارتقای سلامت نظام اداری و مقابله با فساد»

«بسم الله الرّحمن الرّحیم
نفس اهتمام آقایان به امر مبارزه با فساد را تحسین می‌کنم، لکن این سمینار و امثال آن بناست چه معجزه‌ای بکند؟ مگر وضعیت برای شما مسئولان سه قوه روشن نیست؟ با توجه به شرایط مناسب و امیدبخشی که از لحاظ همدلی و هماهنگی و همفکری بین مسئولان امر وجود دارد، چرا اقدام قاطع و اساسی انجام نمی‌گیرد که نتیجه را همه بطور ملموس مشاهده کنند. توقع من از آقایان محترم این است که چه با سمینار و چه بدون آن، تصمیمات قاطع و عملی بدون هرگونه ملاحظه‌ای بگیرند و اجرا کنند. موفق باشید.»

 نظر دهید »

راه نجات ازگرفتاری ها

29 آذر 1393 توسط مریم

می‌گویند پسری در خانه خیلی شلوغ‌کاری کرده بود.
همه‌ی اوضاع را به هم ریخته بود.وقتی پدر وارد شد،
مادر شکایت او را به پدرش کرد.
پدر که خستگی و ناراحتی بیرون را هم داشت، شلاق را برداشت.
پسر دید امروز اوضاع خیلی بی‌ریخت است، همه‌ی درها هم بسته است،
وقتی پدر شلاق را بالا برد، پسر دید کجا فرار کند؟ راه فراری ندارد!
خودش را به سینه‌ی پدر چسباند. شلاق هم در دست پدر شل شد و افتاد.
شما هم هر وقت دیدید اوضاع بی‌ریخت است به سوی خدا فرار کنید. «وَ فِرُّوا إلی الله مِن الله»(1)

هر کجا متوحش شدید راه فرار به سوی خداست.
به نقل از حاج محمد اسماعیل دولابی

 2 نظر

آسمان بربام خانه ی عایشه منتظراست.

28 آذر 1393 توسط مریم

اطاق ساکت بود.

زنان برخاستند،پیش آمدند،درچهره ی محمدخیره شدند:

آری!آری!

عایشه سرش رابرروی سینه ی محمد(ص)خم کرده بود.انتظارمی کشید،فاطمه(س)بردیوارتکیه کرده بود،بسختی می کوشیدتانبیند.

یکباره نفس هاگره خورد،زمان ساکت وغمگین ایستاد،هستی ازجنبش ماند.

آسمان بربام خانه ی عایشه منتظراست.

سکوت!

سکوت!

سکوت!

ناگهان لب های محمد(ص)تکان خورد:((بل الرفیق الاعلی))!

پیغمبر(ص)مرد.

منبع:کتاب اسلام شناسی دکترشریعتی

 2 نظر

فرق مزاح باسخریه؟

28 آذر 1393 توسط مریم

شاید برتر باشند!

خدای متعال انسان را آفرید و ارزشی ویژه برای او قرار داد و او را اشرف مخلوقات عالم نامید. این آفریده والا مقام برای خداوند ارزشی ویژه دارد و دوست ندارد کسی شأن انسانی وی را لکه‌دار سازد.

از این روی به انسان‌ها طریقه برخورد صحیح داشتن با یکدیگر را آموزش داده و به آنان فرمان می‌دهد مبادا یکدیگر را به بهانه‌های ظاهری مسخره کنید که شما از کنه وجود یکدیگر بی‌اطلاع هستید:

«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا یَسْخَرْ قَومٌ مِّن قَوْمٍ عَسَى أَن یَكُونُوا خَیْرًا مِّنْهُمْ وَلَا نِسَاء مِّن نِّسَاء عَسَى أَن یَكُنَّ خَیْرًا مِّنْهُنَّ وَلَا تَلْمِزُوا أَنفُسَكُمْ وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ بِئْسَ الاِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِیمَانِ وَمَن لَّمْ یَتُبْ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ»؛ «اى كسانى كه ایمان آورده‏اید، نباید قومى قوم دیگر را ریشخند كند، شاید آنها از اینها بهتر باشند، و نباید زنانى زنانِ [دیگر] را [ریشخند كنند]، شاید آنها از اینها بهتر باشند، و از یكدیگر عیب مگیرید، و به همدیگر لقب هاى زشت مدهید چه ناپسندیده است نام زشت پس از ایمان. و هر كه توبه نكرد آنان خود ستمكارند.»(حجرات/11)

در الدر المنثور آمده است که این آیه درباره عده‌ای از بنی تمیم نازل شد که بلال، سلمان، عمار، خباب، صهیب، ابن فهیره و سالم مولای ابی حذیفه را مسخره می‌کردند.

انسان چهار سرمایه دارد که همه آن‌ها باید در دژهای این قانون قرار گیرد و محفوظ باشد: جان، مال، ناموس، آبرو

و طبرسی در مجمع البیان می‌گوید: آیه درباره ثابت بن قیس بن شماس نازل شده که گوشش سنگین بود و هر وقت وارد مسجد می‌شد مردم به او راه می‌دادند تا نزدیک رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) برسد، و در آنجا بنشیند تا صدای آن جناب را بشنود.

روزی گویا برای نماز صبح وارد مسجد شد و هنوز هوا تاریک بود، و مردم از نماز فارغ شده بودند، و هر کس در جای خود نشسته بود، او شروع کرد از سر و گردن مردم رد شدن، و می‌گفت راه بدهید راه بدهید، تا رسید به مردی. آن مرد گفت: تو مگر بیش از یک جا می‌خواهی؟ خوب همین جا بنشین. قیس در حالی که سخت ناراحت بود، همانجا پشت سر آن مرد نشست، وقتی هوا روشن شد پرسید : این کیست؟

ادامه »

 1 نظر

اعمالی که برای بیرون آمدن ازقبرمفیدند

28 آذر 1393 توسط مریم

حق تعالى در سوره معارج فرمود:

«فَذَرْهُمْ یَخُوضُوا وَیَلْعَبُوا حَتَّى یُلَاقُوا یَوْمَهُمُ الَّذِی یُوعَدُونَ

یَوْمَ یَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْدَاثِ سِرَاعًا كَأَنَّهُمْ إِلَى نُصُبٍ یُوفِضُونَ

خَاشِعَةً أَبْصَارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ ذَلِكَ الْیَوْمُ الَّذِی كَانُوا یُوعَدُونَ :

پس بگذارشان یاوه گویند و بازى كنند تا روزى را كه وعده داده شده‏اند ملاقات نمایند.

روزى كه از گورها [ى خود] شتابان برآیند، گویى كه آنان به سوى پرچمهاى افراشته مى دوند.

دیدگانشان فرو افتاده، [غبارِ] مذلّت آنان را فرو گرفته است. این است همان روزى كه به ایشان وعده داده مى‏شد. » 1

از ابن مسعود روایت شده كه گفت: من در خدمت حضرت امیرالمۆمنین (علیه السلام) نشسته بودم كه آن جناب فرمود: همانا در قیامت پنجاه موقف است هر موقفى هزار سال؛ موقف اول بیرون آمدن از قبر است كه هزار سال با بدن برهنه و پاى برهنه با حال گرسنگى و تشنگى در جائى نگهدارى مى شوند، پس هر كه از قبر خود با ایمان به خدا و به بهشت و دوزخ و حساب و قیامت بیرون آید و به خدا و اقرار كند و پیامبرش را تصدیق کند ، از تشنگى و گرسنگى نجات خواهد یافت. 2

و حضرت امیرالمۆمنین (علیه السلام) در نهج البلاغه فرموده: «و ذلك یوم یجمع الله فیه الاولین و الآخرین لنقاش الحساب و جزاء الاعمال خضوعا قیاما قد الجمهم العرق و رجفت بهم الاءرض و احسنهم حالا من وجد لقدمیه موضعا و لنفسه متسعا.» 3 روزى كه خداوند خلق اول و آخرین را براى رسیدگى به حساب و اعمالشان در یك جا جمع فرماید و حال مردم در آن روز به این نحو است كه خاضع و فروتن ایستاده اند، و عرق‌های ایشان تا دهان های ایشان رسیده و زمین ایشان را به سختى و شدت مى جنباند و از میان مردم حال آن كسى خوب است كه براى قدم هاى او جایى باشد و به قدر كافى توان نفس ‍كشیدن را داشته باشد.

ادامه »

 نظر دهید »

نشانه های فردبخیل

28 آذر 1393 توسط مریم

این عبارت آیه 56 سوره احزاب است.” إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا “(خدا و فرشتگانش بر پیامبر درود مى‏فرستند. اى كسانى كه ایمان آورده‏اید، بر او درود فرستید و به فرمانش بخوبى گردن نهید.)

این آیه به مۆمنان دستور می دهد به پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم) درود بفرستند.

مقام پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم) آنقدر والا و بلند است که اول خود پروردگار عالم و خالق تمام موجودات و دوم ملائکه که مدبّران امور الهی هستند به او درود می فرستند و مۆمنان نیز به تبعیت از آنان به پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم) درود می فرستند.

اما خود صلوات به چه معنایی است و صلوات خداوند بر رسولش چه معنایی دارد و چگونه است؟

درباره معنای ” صلوه” گفته شده در اصل به معناى انعطاف بوده، و صلات خدا بر پیغمبر به معناى انعطاف خدا به وسیله رحمتش به وى است، و همچنین صلات ملائكه او انعطاف آنها به اینكه او را تزكیه نموده و برایش استغفار كنند می باشد.

صلات مۆمنین بر او انعطاف به وسیله درخواست رحمت براى ایشان است.

ادامه »

 نظر دهید »

کیفیت صلوات صحیح

28 آذر 1393 توسط مریم

کیفیت صلوات صحیح

در روایات متعددی بر کیفیت صحیح صلوات بر پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم) تأکید شده است.

در روایتی «ابن حجر» در «صواعق» چنین نقل مى كند كه پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم) فرمود:” لا تصلوا على الصلاة البتراء فقالوا و ما الصلاة البتراء؟ قال تقولون: اللهم صل على محمد، و تمسكون، بل قولوا اللهم صل على محمد و آل محمد"(هرگز بر من صلوات ناقص نفرستید! عرض كردند: صلوات ناقص چیست؟ فرمود: اینكه فقط بگوئید «اللهم صل على محمد» و ادامه ندهید، بلكه بگوئید: اللهم صل على محمد و آل محمد.)

و روایات زیادی از شیعه و سنی نقل شده که باید “وآل محمد ” هم در ادامه صلوات بیاید، و نیز این نكته قابل توجه است كه در بعضى از روایات اهل سنت و بسیارى از روایات شیعه حتى كلمه «على» میان «محمد» و «آل محمد» جدایى نینداخته ، بلكه كیفیت صلوات به این صورت آمده است :” اللهم صل على محمد و آل محمد".

در انتها روایتی از امام حسین (علیه السلام) نقل می کنیم که فرمودند: “رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) فرمود: بخیل كسى است كه نام من نزد او برده شود، و صلوات نفرستد.”

 نظر دهید »

عبادت تحمیلی

18 آذر 1393 توسط مریم

1- عبادت تحميلى
قال الصادق - عليه السلام -
لاتكرهوا الى انفسكم العبادة
عبادت رابر خودتان تحميل نكنيد. (اصول كافى ، ج 2، ص 83).
2 - عشق به عبادت
قال رسول الله عشق العبادة و عانقها
خوشا به حال آن كسى كه به عبادت عشق ورزد و آن را همچون محبوبى در برگيرد. (بحارالانوار، ج 71، ص 212).
3 - سه نمونه عبادت
قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
اذا كان يوم القيامة صارت امتى ثلاث فرق : فرقة تعبدون الله خالصا و فرقة تعبدون الله رياء و فرقة تعبدون الله يصيبون به دنيا
روز قيامت امت من به سه گروه تقسيم مى شوند:
1 - گروهى كه خداوند را با اخلاص عبادت كرده اند؛
2 - گروهى كه رياكارانه به عبادت خدا پرداخته اند؛
3 - گروهى كه براى دستيابى به دنيا عبادت كرده اند؛ (تفسير الميزان ، ج 10، ص 181)
4 - نتيجه چهل شبانه روز اخلاص
قال رسول الله -صلى الله عليه وآله -
ما اخلص عبدلله - عزوجل - اربعين صباحا الا حرت ينابيع الحكمة من قلبه على لسانه
كسى كه چهل شبانه روز براى خدا اخلاص پيشه كند، چشمه هاى حكمت از قلب وى بر زبانش جارى مى شوند. (بحارالانوار، ج 70، ص 242).
5 - عبادت همراه با اخلاص
قالت فاطمة الزهراء - عليها السلام -
من اصعد الى الله خالص عبادته اهبط الله عزوجل اليه افضل مصلحته
كسيكه عبادت با اخلاص را به خدا تقديم بدارد، خداوند برترين مصلحت ها را بر او نازل مى كند. (بحارالانوار، ج 70، ص 250).
6 - ملاك عبادت
فى الحديث :
الاخلاص ، ملاك العبادة
اخلاص ، معيار عبادت است . (غرر الحكم ، ج 1، ص 30).
7 - نشانه اخلاص

ادامه »

 3 نظر

فلسفه ی رکوع

18 آذر 1393 توسط مریم

1- ذكر بعد از ركوع
روى سعيد القماط عن الفضل قال : قلت لابى عبدالله - عليه السلام -
جعلت فداك علمنى دعاء جامعا، فقال لى : احمدالله ، فانه لايبقى احد يصلى الا دعا لك يقول : ((سمع الله لمن حمده )).
سعيد قماط از فضل نقل كرده كه از امام صادق (ع ) پرسيدم : فدايت گردم دعايى جامع مرا بياموز! فرمود: حمد خداوند را به جاى آور، زيرا (اگر چنين كنى ) هيچ نمازگزارى نيست مگر اينكه برايت چنين دعا كند كه : ((سمع الله لمن حمده )) (خداوند بشنود حمد هركسى را كه حمدش كند). (بحارالانوار، ج 85، ص 104).
2 - فلسفه ركوع
عن مصباح الشريعة قال الصادق - عليه السلام -
لايركع عبدالله ركوعا على الحقيقة الا زينة الله تعالى بنور بهائه ، و اظله فى ظلال كبريائه و كساه كسوة اصفيائه و الركوع اول و السجودثان ، فمن اتى به معنى الاول صلح الثانى و فى الركوع ادب و فى السجود قرب ، و من لايحسن الادب لايصلح للقرب فاركع ركوع خاضع لله بقلبه متذلل و جل تحت سلطانه خافض له بجوارحه خفض خائف حزن على ما يفونة من فائدة الراكعين و حكى ان الربيع ابن خثيم كان يسهر بالليل الى الفجر فى ركعة واحدة فاذا هو اصبح رفع (خ ل : تزفر) و قال : اه ! سبق المخلصون وقطع بنا و استوف ركوعك باستواء ظهرك و انحظ عن همتك فى القيام بخدمته الابعونه و فر بالقلب من و ساوس الشيطان و خدائعه و مكائده فان الله تعالى يرفع عباده بقدر تواضعه له و يهديهم الى اصول التواضع و الخضوع بقدر اطلاع عظمته على سرائرهم
ازكتاب مصباح الشريعه نقل است كه امام صادق (ع ) فرمود: هيچ بنده اى براى خدا به حقيقت ركوع نكند مگر آنكه خداوند تعالى او را به نور جمال خويش بيارايد و در سايه كبريايى خود درآورد و جامه برگزيدگانش بپوشاند ركوع (مرحله ) اول است و سجود (مرحله ) دوم ؛ هركس كه معنى وحقيقت اولى رابه جاى آورد، شايستگى دومى رايافته است در ركوع ادب (عبوديت ) است و در سجود قرب (به معبود) است ؛ و كسى كه به نيكى ، ادب نگزارد، قربت را نشايد پس ركوع كن ، همانند ركوع كسى كه قلبا خاضع اى خداست و تحت سلطه او ذليل و بيمناك مى باشد؛ و چون راكعى كه از بيم و اندوه از دست دادن بهره راكعان (حقيقى ) تن فرود آورد، اعضاى خود را فرود آور از ربيع بن خثيم حكايت شده كه با يك ركوع شب را به صبح مى رساند و چون به صبح مى رسيد (صبح كرد) قامت راست مى كرد و مى گفت : ((آه ! مخلصان پيشى گرفتند و ما را از مانديم ))
و ركوع خود را كامل انجام ده به اين كه پشت خود را هموار كنى واز اين (پندار) كه به (قدرت ) و همت خود به خدمت او قيام كنى فرود آى (كه اين امكان ندارد) جز به يارى او وقلب را از وسوسه هاى شيطان و فريب ها و نيرنگ هايش فرارى ده كه خداوند تعالى بندگان خويش را به ميزبانى كه در برابر او كرنش كنند، بلند مى كند؛ و آنان را هر اندازه كه عظمتش بر باطنهايش پرتو افكنده ، به حقيقت فروتنى و كرنش (در برابر خود) هدايت مى فرمايد. (مصباح الشريعه ، باب 15، بحارالانوار، ج 82، ص 108).

ادامه »

 5 نظر

شش توصیه ی ابراهیم ادهم

16 آذر 1393 توسط مریم

 

شش توصیه ابراهیم ادهم

نقل است که ابراهیم ادهم نشسته بود. مردی بیامد و گفت: ای شیخ، من بر خود بسی ظلم کرده ام مرا سخنی بگوی تا آن را امام خود سازم. ابراهیم گفت: اگر از من شش خصلت قبول کنی، بعد از آن هیچ تو را زیان ندارد.


اول: آن است که چون معصیت خواهی کرد،‌ روزی او مخور. او گفت: هر چه در عالم است رزق اوست‌ من از کجا خورم؟ ابراهیم گفت: نیکو بود که رزق او خوری و در وی عاصی باشی؟


دوم: آنکه چون معصیت خواهی کرد، از ملک خدای تعالی بیرون شو. گفت: این سخن دشوارتر است چون مشرق و مغرب بلاد الله است، ‌من کجا روم؟ ابراهیم گفت: نیکو بود که ساکن ملک او باشی و در وی عاصی باشی؟


سوم: آنکه چون معصیت کنی، جایی کن که خدای تعالی ترا نبیند. مرد گفت: این چگونه باشد؟ که او عالم الاسرار است. ابراهیم گفت: نیکو بود که رزق او خوری و ساکن بلاد او باشی و از او شرم نداری و در نظر او معصیت کنی؟


چهارم: آن است که چون ملک الموت به قبض جان تو آید، بگو که مهلتم ده تا توبه کنم. گفت: او از من این قبول نکند. گفت: پس چون قادر نیستی که ملک الموت را یک دم از خود دور کنی، تواند بود که پیش از آنکه بیاید، توبه کنی.


پنجم: چون منکر و نکیر بر تو آیند، ‌هر دو را از خود دفع کنی. گفت: هرگز نتوانم. گفت: پس جواب ایشان را اکنون آماده کن.


ششم: آن است که فردای قیامت که فرمان آید که گناهکاران را به دوزخ برند، تو مرو. گفت: امکان باشد که من با فرشتگان برآیم؟ پس گفت تمام است این چه گفتی. و در حال توبه کرد. در توبه شش سال بود تا از دنیا رحلت کرد

 2 نظر

نسخه ای جهت کنترل چشم

15 آذر 1393 توسط مریم

اولیاء خدا یک نسخه داده اند که هر کس حتّی اگر تمکن مالی دارد، باید عمل کند و اتّفاقاً از لحاظ بهداشتی هم به دردمان می‌خورد. می‌گویند: اوّلاً گرسنه شو و بعد سراغ غذا برو. بعد هم

موقعی که گرسنه هستی و سر غذا نشستی، یک مقدار که خوردی، دیدی همچنان می خواهی، بگو: نمی‌خواهم!

 

اگر می‌خواهی قانع بشوی، حتی موقعی که ولو تمکن مالی داری، کمتر بخور، به تعبیر عامیانه دائم پرس روی پرس می‌خوری که چه؟!

می‌گویند: اگر می‌خواهید قناعت‌پیشگی را یاد بگیرید اوّل از لقمه شروع کنید (این نسخه اولیاء است که بیان می‌کنم)، اگر توانستی این شکم بی‌هنر را کنترل کنی، چیزهای دیگر را هم

کنترل می‌کنی. آن‌وقت معلوم است دیگر، کسی که به حلالش مراقبت کند و کم بخورد، دیگر دستش به طرف شبهه‌ناک و حرام نمی‌رود.

لذا آیت‌الله آمیرزا جواد آقای ملکی تبریزی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) در جواب فردی که نسخه‌ای برای کنترل چشم می‌خواست، فرمود: تو قانع نیستی! یعنی چه؟ اگر ما باشیم می‌گوییم که

تو کنترل چشم نداری، شهوت داری، امّا ایشان گفتند: تو قانع نیستی، یعنی در حقیقت سرچشمه را به او نشان داد.

آن مرد سۆال کرد که آقا چه کنم؟ فرمودند: از لقمه شروع کن، لقمه را کمتر کن، آن وقت اعضاء و جوارح دیگر هم کنترل می‌شوند. وقتی دستت می‌خواهد به سمت لقمه برود (چون شکم

حریص است و فرمان می‌دهد)، بگو: نه، دیگر بس است. از حلال ها، نه فقط از حرام، کنار بکش و قانع باش. آن‌وقت که به مال قناعت می‌کنی، به همسر خودت قناعت می‌کنی و …

اولیاء خدا می‌گویند: اگر یک قدم به نفست جواب دادی، قدم دوم هم می‌خواهد. اگر یک‌بار گفتی: بیا، این شربت به ظاهر گوارای دنیا را بگیر، باز هم می‌خواهد، چرا که حریص و سیری

ناپذیر است، تو را می‌کشد، امّا سیر نمی‌شود، لذا باید خیلی مواظب باشیم

عفّت و خویشتنداری؛ رأس همه خیرات

مولی الموالی(علیه الصّلوة و السّلام) فرمود: «الشَّرَهُ أُسُ‏ کُلِ‏ شَر» اساس همه شرها، همین سیری ناپذیری است، «الْعِفَّةُ رَأْسُ‏ کُلِ‏ خَیْر» و عفّت و خویشتن داری، رأس همه .

عفّت تنها به چشم یا فرج نیست، عفّت در شکم، عفّت چشم، عفت دست و … داریم. عفّت تنها برای زن نیست، برای مرد هم هست، مرد هم باید عفیف باشد، عفّت داشته باش و

خویشتن‌دار باش. وقتی می‌دانی این پست را نمی‌توانی به دست بگیری، بگو: نه، وقتی می‌دانی از عهده این مقام برنمی‌آیی، بگو: نه.

ادامه »

 14 نظر

توصیه های امام رضا(ع) برای تقویت قلب و عروق

15 آذر 1393 توسط مریم

در روایات رسیده از اهل بیت(ع) در بدن آدمی سیصد و شصت رگ وجود دارد که یکصد و هشتاد رگ آن متحرک و یکصد و هشتاد رگ دیگر ساکن می باشد (1) جالب اینجاست که برای

توجه به وضعیت و ساختمان رگها توصیه های آموزنده ای در روایات ذکر شده است.

به گزارش قدس،امام رضا علیه السلام درباره ساختمان کلی بدن و جایگاه فلب و عروق انسان می فرماید: خداوند، بدن را به هیچ دردى گرفتار نساخته ، مگر اینکه براى آن ، دارویى

هم قرار داده است که بدان درمان شود. هر نوع درد نیز نوعى درمان و چاره دارد؛ چرا که این بدن ها بر سیاق یک مملکت ، ساخته شده اند. پادشاه این سرزمین ، قلب است . رگ هایى

که در بدن و مغز وجود دارد، کارگران اند. خانه آن پادشاه ، قلب انسان است . سرزمین آن پادشاه بدن انسان است و دستان ، پاها، چشمان ، لب ها، زبان و گوش ها نیز یاران اویند(2)


در روایات پزشکی رسیده از اهل بیت علیهم السلام برای تقویت قلب و رفع گرفتگی رگها توصیه های فراوانی شده است. خوردن کرفس، خوردن کندر،خوردن به و استفاده از عسل ،

سیب و سرکه و… از این جمله اند.

در فرمایشات امام رضا علیه السلام هم این مسئله به تناوب بیان شده است. آنحضرت در یک بیان کلی می فرمایند:«ان فی الهندباء شفاء من الف داء ما من داء فی جوف الانسان الاقمعه

بالهندباء - شفاء هزار بیماری درهندباء(کاسنی)است هیچ مرضی در درون بدن نیست که با خوردن برگ کاسنی قلع وقمع نشود» .

آن حضرت در سخنی دیگر می فرمایند: اگر مردم می دانستند چه فوایدی در سیب است , بیماریهای خود را مداوا نمی کردند مگر با آن . (3)



اما درباره تقویت قلب در سخنی میوه «به» را مفید دانسته می‏فرمایند: به رسول خدا صلی الله علیه و آله« به» هدیه دادند، آن را با دستشان نصف کردند. آن حضرت به را خیلی بیشتر

دوست می‏داشت و آن را تناول کرده و به یارانش که در محضرش بودند نیز دادند و فرمودند: به بخورید که آن قلب را جلی داده و برای سینه خوب بوده و آن را تمیز می‏کند. (4)


همچنین امام رضا (ع) در یک توصیه تغذیه‌ای دیگر برای ایجاد آرامش و تقویت قلب به نقل از حضرت علی (ع) می‌فرماید: طلحه بن عبیدالله بر رسولخدا (ص) وارد شد و در دست

رسولخدا (ص) یک «به» بود و آنرا به طلحه داد و فرمود:‌ای ابو محمد اینرا بگیر که قلب را راحت و تقویت می‌کند. (5)

و در جایی دیگر کدو را تقویت کننده قلب دانسته می فرماید: … قال رسول الله صلی الله علیه وآله اذا طبختم فاکثروا القرع فانه یسر القلب الحزین؛ رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمودند:

هرگاه غذا می‌پزید کدو (حلوائی) بسیار بپزید، زیرا کدو قلب محزون را شاد می‌کند. (6)

درباره خواص کرفس گفته اند که گیاهی است مقوی و اشتهاآور و از نظر اینکه آهک بسیار دارد در تحلیل رسوبات بدن و رفع گرفتگی رگها تأثیر فراوان دارد و طبق فرمایش پیامبر اکرم

(ص) کرفس سبزى پیامبران است، از آن غفلت شده، خوراک خضر و الیاس علیهماالسلام است. کرفس گرفتگى رگ‏ها را باز مى‏کند، دل را طراوت مى‏بخشد و حافظه را زیاد مى‏کند.در

این باره نادر خادم امام رضا(ع) می گوید: آن حضرت فرمودند شما آن را دوست ندارید و نیست چهارپایی مگر آن‌که کرفس را دوست دارد یعنی حتی حیوانات آن را دوست دارند.



یکی از گیاهان مؤثر در نحوه فعالیت قلب و تأثیر بر رگها سیر است که از آن به عنوان یکی از درمان‌های فشار خون بالا یاد شده است، زیرا می‌تواند مویرگ های ریز را باز کرده و ریتم

قلب را تنظیم کند و فشار خون را کاهش دهد. سفارش امام رضا (ع) برای مصرف این گیاه رعایت اعتدال است. آن حضرت می فرماید: در فصل بهار پیاز و سیر نیز نباید خورد زیرا از

جمله خواص این دو میوه گیاهی آن است که فشار خون را پایین می‌آورد و معلومست که با هیجان خون به هیچ وجه صلاحیت ندارد. … مصرف این دو میوه خواب را بیشتر از حد لزوم

زیاد کرده و موجب بی نظمی و اختلال می‌گردد.

امام رضا علیه‏السلام همچنین درباره نقش تغذیه و رعایت اصول تغذیه در تقویت رگهای بدن می فرمایند: در بدن ، رگى است که آن را «عَشا (شام)» گویند. اگر شخصْ شام خوردن را

واگذارد ، آن رگ تا صبح او را نفرین مى‏کند و مى‏گوید: «خدا ، تو را گرسنه بدارد ، چنان که مرا گرسنه بداشتى ، و تشنه بدارد ، چنان که تشنه‏ام نگاه داشتى». پس مبادا کسى از شما

شام را واگذارد ، هر چند به یک لقمه نان یا جرعه‏اى آب باشد.(7)

———————————————————–
پانوشتها:

1. رسول خدا(ص) در صبح و شب به تعداد این رگها سیصد و شصت مرتبه می گفت «الحمدلله رب العالمین کثیراً علی کل حال» (الکافی 2/503) سنن النبی صفحه 325
2. طب الامام رضا (علیه السلام ) ص 10

3. رک: کتاب طب الرضا

4. محاسن برقی، ج2، ص 549


5. عیون اخبار الرضا باب 31

6. مستدرک وسائل الشیعه ج17ص 56باب 9ح 20430

7. سفینة البحار 3/503

 2 نظر

ماآبمان با استکبارتوی یک جونمی رود.

07 آذر 1393 توسط مریم

تلویزیون راروشن کردم اخبارسراسری ساعت21سخنان مقام معظم رهبری رو به صورت گزیده وار اعلام می کرد.برایم جذاب بود.

چندماهی میشد که فرصت نکرده بود یک دل سیر ازآغاز تاپایان حرف های آقا رابشنوم.

امشب تصمیم گرفتم توجیهات وتوضیحات خودم راکناربگذارم وتمام سخنرانی را بشنوم.

تلویزیون راروشن کردم،لحظه ی موعودفرارسید ومن باگوش جان می شنیدم.وازتک تک کلمه ها وواژه لذت می بردم.سخنان مقتدرانه،منصفانه ،زیبا وجذاب بود.صدای تکبیرهای مکرر حضارهم گویای این واقعیت بود.

نکات مهمی راکه بیشتراز همه جلب تو جه نمود(البته به نظر حقیر)به این قراراست:(تعبیربه معنا)

1-مابه اعتماد امریکا احتیاج نداریم.

2-اگرمذاکرات به نتیجه نرسدکسی که بیشتراز همه زیان می بیندآمریکاست نه ما

3-ماآبمان با استکبارتوی یک جونمی رود.

4-امنیت اسرائیل روز به روز کمتر می شود.

5-ذکر نمونه هایی مستدل از تضییع حقوق بشردرامریکا:ازجمله کشته شدن1400نفرازشهروندان توسط پلیس

6-بنده با تمدید مذاکرات مخالف نیستم.

7-تیم هسته ای انصافا تلاش نمودندواز اقتدارایران دفاع نمودند.


دربین سخنان ایشان بسیجیان رابه اخلاق گرایی توصیه فرمودند وداستانی زیبا نقل فرمودند:

روزی مالک اشتر از کوچه ای می گذشت ،کودکی  اورانمی شناخت وسعی دراذیت اوداشت.کودک سنگی برداشت وبراوزد.مالک بی توجه راه خوددرپیش گرفت وبه سمت مسجدرفت.

اطرافیان کودک را بابت کارش سرزنش کردندومقام مالک رابه اویادآورشدند.پدرکودک که از عاقبت کارمی ترسید ،فرزند خود راباخودبرد وبه مسجدرفتند تا ازمالک عذرخواهی کنند،مالک گفت من به مسجدآمده ام که دعا کنم خداوند از خطای این کودک درگذرد.

وی تاکیدداشتند که اخلاق بسیجی باید اینگونه باشد.

سخنرانی آقا تمام شدومن خیلی خوشحال بودم که بعدازمدت ها چنین سعادتی نصیبم شد.

 نظر دهید »

مدفن ومزار حضرت زینب درکلام آیت الله بهجت

07 آذر 1393 توسط مریم

مدفن و مزار حضرت زينب ـ سلام اللّه عليها ـ در كلام آيت الله بهجت

 

حاجى تاج، واعظ معروف كه منبرهاى عجيبى در ايران مى رفت، در زمان خود او از او نقل كردند: در زينبيه اقامت نموده و منزل كرده بودم، گفتم: خوب است در حرم بمانيم، كليددار حرم را ديدم و كليد را از او گرفتم و شب را در حرم ماندم…تا اين كه مى گويد: شنيدم سه بار گفته شد: « هذا قَبْرُ زَيْنَب بِنْتِ أَميرِ الْمُؤْمِنينَ الْمُكَنّاةِ بِأُمِّ كُلْثُومٍ»

اين جا قبر زينب دختر اميرالمؤمنين است كه كنيه اش ام كلثوم مى باشد. البته حضرت زينب كه كنيه اش ام كلثوم است، غير از ام كلثومى است كه در مدينه با پسرش در يك قبر مدفون است؛ زيرا به فرمان يزيد بين ايشان و شوهرش جدايى انداختند، چون عامل يزيد مى ترسيد كه اهل مدينه با بودن حضرت زينب در آن جا شورش كنند، لذا حضرت زينب ـ عليهاالسّلام ـ به اجبار يا با اختيار خود مصر را اختيار كردند. به مصر رفتند و مدفن ايشان در مصر است.

سؤال: چرا حضرت زينب به جاى مصر، كربلا را اختيار نكردند؟

جواب: زيرا كربلا در آن زمان هنوز آباد و مسكونى نبود، هر چند در روايت امام سجاد ـ عليه السّلام ـ آمده است كه فرمود. گويا مى بينم كه در زمين كربلا قصر، دكّان و بازار برقرار شده است و زوّار از نواحى مختلف براى زيارت سيّد الشّهدا ـ عليه السّلام ـ مى آيند! بحار الانوار، ج 98، ص 114؛ صحيفه الرضا، ص 77.

 4 نظر

زن درحاشیه ی تاریخ نیست!!!!

07 آذر 1393 توسط مریم

رهبر معظم انقلاب: زينب كبرى‌ يك نمونه‌ى برجسته‌ى تاريخ است كه عظمت حضور يك زن را در يكى از مهمترين مسائل تاريخ نشان مي‌دهد. اينكه گفته ميشود در عاشورا، در حادثه‌ى كربلا، خون بر شمشير پيروز شد - كه واقعاً پيروز شد - عامل اين پيروزى، حضرت زينب بود؛ والّا خون در كربلا تمام شد. حادثه‌ى نظامى با شكست ظاهرى نيروهاى حق در عرصه‌ى عاشورا به پايان رسيد؛ اما آن چيزى كه موجب شد اين شكست نظامىِ ظاهرى، تبديل به يك پيروزى قطعىِ دائمى شود، عبارت بود از منش زينب كبرى‌؛ نقشى كه حضرت زينب بر عهده گرفت؛ اين خيلى چيز مهمى است. اين حادثه نشان داد كه زن در حاشيه‌ى تاريخ نيست؛ زن در متن حوادث مهم تاريخى قرار دارد. قرآن هم در موارد متعددى به اين نكته ناطق است؛ ليكن اين مربوط به تاريخ نزديك است، مربوط به امم گذشته نيست؛ يك حادثه‌ى زنده و ملموس است كه انسان زينب كبرى‌ را مشاهده ميكند كه با يك عظمت خيره‌كننده و درخشنده‌اى در عرصه ظاهر ميشود؛ كارى ميكند كه دشمنى كه به حسب ظاهر در كارزار نظامى پيروز شده است و مخالفين خود را قلع و قمع كرده است و بر تخت پيروزى تكيه زده است، در مقر قدرت خود، در كاخ رياست خود، تحقير و ذليل شود؛ داغ ننگ ابدى را به پيشانى او ميزند و پيروزى او را تبديل ميكند به يك شكست؛ اين كارِ زينب كبرى‌ است. زينب (سلام اللَّه عليها) نشان داد كه ميتوان حجب و عفاف زنانه را تبديل كرد به عزت مجاهدانه، به يك جهاد بزرگ. (۱۳۸۹/۰۲/۰۱)

 4 نظر

احترام به پیران احترام به خداست!!!!

07 آذر 1393 توسط مریم

احترام  گذاشتن به پیران، احترام گذاشتن به خدایی است که آنها را از ماهها و سالها و حوادث گذرانده و از کودکی به پیری‌شان رسانده و تجربه‌هایی استثنایی به آنها بخشیده. یک جور امتحان هم هست برای ما تا ببینیم و ببینند چقدر «جنبه» و «ظرفیت» داریم. به قول صائب: «دستِ تعدی از سر پيران كشيده دار/ پشتِ كمان به خاك رساندن كمال نيست». حالا برای این احترام گذاشتن چه کارها کنیم؟


 

1. همیشه اول آنها، بعد ما. این، فرق می‌کند با تعارف. دو نفری دم در آسانسور ایستاده‌ایم و مردم آن تو، یک لنگ پا ایستاده‌اند و منتظر تا «اول شما بفرمایید/ غیرممکن است! شما بفرمایید»های ما تمام شود. اما سر ظهر تابستان، انگار نه انگار که بزرگترهای ما هم گرما خورده‌اند و رنجورتر از ما هستند؛ لیوان‌های شربتِ خنک را می‌رویم بالا و عین خیالمان هم نیست. پیش بردن لیوان شربت و «شما بفرمایید»ی که به بزرگترمان می‌گوییم، اسمش «تعارف» نیست؛ کاری است که باید بکنیم.

 

2. احترامشان را داشته باشیم. «ادب پير خرابات نگه داشتنی است/ طبع پيران و دل نازك اطفال، يكی است». این را شاعر می‌گوید. بیتِ شاعر را نوشتیم تا بگوییم انجام هر کاری که شأن پیرترها را حفظ کند و در چشم بقیه خفیفشان نکند، پیشنهاد ماست. تشخیص اینکه چه کار کنیم هم، با خودتان است! خودتان می‌دانید باید چه کار کنید.

 

3. مراعات سن و سالشان را بکنیم. خدا که خداست، مراعاتِ سن و سال پیرها را می‌کند؛ هم در عبادتی که از آنها می‌خواهد این طرف، هم در وزن‌کشی ثواب و گناهشان آن طرف. خودش گفته که من «خجالت» می‌کشم از مجازاتِ بنده‌ای که عمر درازش را در راه من قدم برداشته. این وسط، تکلیف ما روشن است! نپرسید مراعات سن و سال یعنی چه کار؟ همه سراغ داریم اتوبوس‌هایی را که سالخورده‌هایی در آن، دست به میله، ایستاده‌اند؛ یا مجالسی را که جوان‌ترها، هر حرف یا شوخی نامربوطی را جلوی بزرگترها کرده‌اند و قهقهه هم زده‌اند…

 

 

 نظر دهید »

شهیدی که به جهنم رفت!!!

27 آبان 1393 توسط مریم

در روایت شریفی به نقل از پیامبر اسلام (ص) آمده است که روزی حضرت موسی‌بن‌عمران (ع) به خداوند عرضه داشت: خدایا حال

 

دوستِ من که شهید شده، در عالم برزخ چگونه است؟ خداوند به حضرت موسی (ع) گفت: او در جهنم است؛ حضرت موسی (ع) با تعجب

به خدا عرضه داشت خدایا مگر وعده نکرده‌ای که شهید با اولین قطره خونش به بهشت می‌رود و همه گناهانش آمرزیده می‌شود، خدا به

حضرت موسی (ع) گفت: بله اما دوست تو اصرار به آزردن پدر و مادرش داشت و من عمل کسی را که بر پدر و مادرش ستم کند قبول

نمی‌کنم، حتی با شهادت

به سبب اذیت کردن پدر و مادر، آن نعمتی که از ناحیه خداوند به پدر تفویض شده است تبدیل به نقمت می‌شود و اگر کسی خونش ریخته

شود، به هدر رفته و جهنمی است، بنابراین اگر نعمت با لطف کردن به «ربّ صغیر» یعنی پدر و مادر توأم و همراه شد آن موقع معنی

نعمت را به خود می‌گیرد.

روایتی از پیامبر اکرم (ص) در کتاب‌های اصول کافی و بحارالانوار ج 74 نقل شده است که به انسان‌ها یادآوری می‌کنند و می‌فرمایند:

عقوق دارای مراتبی است و فوق تمام عقوق این است که انسان باعث شود که پدر و مادرش به وسیله او بمیرند؛ بنابراین انسان با خواندن هزار رکعت نماز مستحبی به جایی نمی‌رسد، اما راه توبه در صورتی که توبه حقیقی باشد باز است .

 3 نظر

آیا می توانی بر روی آب راه بروی؟

27 آبان 1393 توسط مریم

ابوسعید را گفتند: كسی را می‌‏شناسیم كه مقام او آن چنان است كه بر روی آب راه می‌‏رود.

شیخ گفت: كار دشواری نیست؛ پرندگانی نیز باشند كه بر روی آب پا می‌‏نهند و راه می‌‏روند.

گفتند: فلان كس در هوا می‌‏پرد. گفت: مگسی نیز در هوا بپرد.

گفتند: فلان كس در یك لحظه، از شهری به شهری می‌رود.

گفت: شیطان نیز در یك دم، از شرق عالم به مغرب آن می‌‏رود. این چنین چیزها، چندان مهم و قیمتی نیست.

مرد آن باشد كه در میان خلق نشیند و برخیزد و بخسبد و با مردم داد و ستد كند و با آنان در آمیزد و یك لحظه از خدای غافل نباشد.


 1 نظر

هیچ انسانی به توفیقی دست نمی یابد مگر............

27 آبان 1393 توسط مریم

آیه الله جوادی آملی(حفظه الله):
هیچ موجودی از هیچ موجود دیگری راضی نمیشود،

مگر به وساطت مقام امام هشتم؛

هیچ انسانی به هیچ توفیقی دست نمی یابد و خوشحال نمیشود،

مگر به وساطت مقام رضوان رضا(ع)؛

و هیچ نفس مطمئنه ای به مقام راضی و مَرضی بار نمی‌یابد،

مگر به وساطت مقام امام رضا!

او نه چون به مقام رضا رسیده است،به این لقب ملقّب شده است!بلکه چون دیگران را به این مقام می‌رساند، ملقّب به رضا شد.

اهداف جزئی هم مشمول این اصل کلّی است.


اگر کسی در کارهای جزئی موفق شد و راضی شد؛ چه بداند، چه نداند


به برکت امام رضا(ع) است.

اگر فرزندی کوشید،رضای پدر و مادر را فراهم کرد؛

چه بداند و چه نداند،

به وساطت مقام امام رضا(ع)است

 نظر دهید »

میرزای شیرازی وادای حق روضه

07 آبان 1393 توسط مریم

نقل مى‏كنند واعظى در محضر ميرزاى بزرگ (شيرازى) روضه حضرت زينب عليها السلام را مى‏خواند. وقتى به اين جمله رسيد كه:

«أُدْخِلَت على ابن زياد و عليها أرذل ثيابها؛ او (حضرت زينب عليها السلام) را بر ابن زياد وارد كردند در حالى كه پست‏ترين جامه‏ها بر تن

داشت». مرحوم ميرزا گفته بود: بقيه روضه را نخوان، بگذار گريه كنيم و حق اين روضه ادا شود، سپس بقيه روضه را بخوان.


«اين روضه كه حضرت زينب عليها السلام، دخت امير مؤمنان على عليه السلام و اخت العباس عليه السلام را در مجلس امثال يزيد و ابن

زيادِ شراب‏خوار و ميمون باز وارد كنند آن چنان سنگين و جان سوز است كه اگر آزاد مردى از سنگينى چنين مصيبتى جان دهد، واقعه‏اى

شگفت نيست».

 9 نظر

اشک علما برمصیبت امام حسین ع

07 آبان 1393 توسط مریم

آیت الله العظمی سید احمد خوانساری(رحمه الله) در موقع ارتحال فرمودند: از دنیا می روم در حالی که دستم خالی است، ولی به یک چیز

امید دارم و آن گریه بر امام حسین(ع) است، وقتی که ایشان گریه می کردند اشکشان بر صورتشان جاری می شد. آیت الله العظمی

بروجردی و آیت الله العظمی گلپایگانی علیهما الرحمه هم همین طور بودند. آیت الله خمینی(رحمه الله) وقتی گریه می کردند شانه هایشان بالا

و پایین می رفت و این صحنه را زیاد در تلویزیون دیده اید و حتی از طرف دوستانشان به آقای خمینی تذکر داده بودند که این صحنه در

شبکه سراسری پخش می شود و حتی خارجی ها هم آن را می بینند و ممکن است سوتعبیر کنند ولی ایشان نپذیرفتند و همچنان بر مصیبت

امام حسین(ع) حتی در حضور دیگران گریه می کردند در قدیم هم بکّائین زیاد بودند مثل آیت الله میرزا جوادآقا ملکی تبریزی، میرزا

ابوالقاسم عطار و میرزا اسماعیل ارباب رحمه الله علیهم.

 1 نظر

جان مادرت زهرا از شمر شفاعت نکن

07 آبان 1393 توسط مریم

 

مرحوم دربندى در حرم كربلا خطاب به امام حسين ( عليه السلام ) عرض مى كرد: به حق مادرت ، زهرا از شمر شفاعت مكن ! از ايشان

پرسيدند: مگر حضرت از شمر هم شفاعت مى كند؟ جواب مى داد: امكان دارد؛ زيرا اين ها مظهر رحمت پروردگارند.

منبع:وارثون

 8 نظر

اثرتربت امام حسین

05 آبان 1393 توسط مریم

حضرت آیت الله مجتهدی می فرمایند: در زمان طاغوت، بر اثر تیرگی روابط ایران وعراق، زیارت ائمه اطهار(ع) ممنوع بود و هر دو

کشور نمی گذاشتند کسی به زیارت ائمه حتی امام حسین(ع) برود ولی ما با استفاده کردن از گذرنامه شخص دیگری، توانستیم یک سفر به

طور قاچاق به کربلا برویم و آیت الله سیبویه(رحمه الله) عموی آقا سیبویه واعظ، به دیدن ما آمدند و یک تربت به من دادند و فرمودند: تا

زمانی که این تربت با شما است دچار بلا و یا گرفتار مامورین نخواهید شد ،لذا بعد از این جریان به حج هم رفتیم و برگشتیم و همان طور که

گفته بود هیچ واقعه ای برایمان پیش نیامد.

منبع:وارثون

 1 نظر

دلیل آب ریختن روی قبر میت

05 مهر 1393 توسط مریم

درمورد آب ریختن برروی قبر و شستن قبر روایتی داریم؟


پاسخ:

در مورد ریختن آب روی قبر باید عرض کنم که یکی از مستحبات، که پس از خاک سپاری انجام آن توصیه شده است؛ ریختن

آب روی قبر می باشد. که شخص رو به قبله بایستد واز ناحیه ی بالای سر میت تا روبروی پای او آب بپاشد وسپس از آنجا

تا بالای سر او آب بپاشد. واگر آب زیاد آمد به وسط قبر بپاشد.


از امام کاظم(ع) نقل شده است:« پاشیدن آب روی قبر تا 40 روز یا 40 ماه مستحب می باشد.»(عروه الوثقی،ص144)


وامام صادق (ع) فرمودند:«تا وقتی که رطوبت آب، روی خاک قبر هست، عذاب قبر از میت دور می گردد.»(فروع

کافی،ج3،ص200)

 نظر دهید »

دلیل زدن بر سنگ قبر هنگام فاتحه

05 مهر 1393 توسط مریم

آیا اینکه در حین خواندن فاتحه، با سنگ به قبر می زنند، دلیلی اسلامی دارد؟


پاسخ:


در کتب حدیثی، روایتی در تأیید این کار وجود ندارند. ولی در مورد دست گذاردن بر روی قبر روایاتی آمده که از باب نمونه خدمت شما ارسال می گردد.:
1- مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ قَالَ: كُنْتُ بِفَيْدَ «3» فَمَشَيْتَ مَعَ عَلِيِّ بْنِ بِلَالٍ إِلَى قَبْرِ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ بْنِ

بَزِيعٍ فَقَالَ عَلِيُّ بْنُ بِلَالٍ قَالَ لِي صَاحِبُ هَذَا الْقَبْرِ عَنِ الرِّضَا ع قَالَ مَنْ أَتَى قَبْرَ أَخِيهِ ثُمَّ وَضَعَ يَدَهُ عَلَى الْقَبْرِ وَ قَرَأَ إِنَّا أَنْزَلْناهُ

فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ سَبْعَ مَرَّاتٍ أَمِنَ يَوْمَ الْفَزَعِ الْأَكْبَرِ أَوْ يَوْمَ الْفَزَعِ‏ « الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏3، ص:229».محمد بن احمد می

گوید: در قلعه ای به نام« فید» در راه مکه بودم، که همراه علی بن بلال نشستم بر سر قبرمحمد بن اسماعیل بن بزیع ؛

علی بن بلال گفت :صاحب این قبر از امام رضا (ع) برای من نقل کرد که کسی که می آید بر سرقبر برادرش قرار دهد

دستش را برقبر وبخواند سوره قدر راهفت مرتبه، ایمن می ماند از روز فزع اکبر.


2- حُمَيْدُ بْنُ زِيَادٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَمَاعَةَ عَنْ غَيْرِ وَاحِدٍ عَنْ أَبَانٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: سَأَلْتُهُ‏

عَنْ وَضْعِ الرَّجُلِ يَدَهُ عَلَى الْقَبْرِ مَا هُوَ وَ لِمَ صَنَعَ فَقَالَ صَنَعَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص عَلَى ابْنِهِ بَعْدَ النَّضْحِ قَالَ وَ سَأَلْتُهُ كَيْفَ أَضَعُ يَدِي

عَلَى قُبُورِ الْمُسْلِمِينَ فَأَشَارَ بِيَدِهِ إِلَى الْأَرْضِ وَ وَضَعَهَا عَلَيْهَا ثُمَّ رَفَعَهَا وَ هُوَ مُقَابِلُ الْقِبْلَةِ.« الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏3،

ص: 200» از امام صادق (ع) در مورد قرار دادن دست بر روی قبر میت سؤال کردم که این کار به چه معنا است؟ امام

فرمودند: پیامبر اکرم (ص) این را برای پسرشان بعد از دفن انجام دادند. سپس از امام در مورد این که چگونه دست را بر

روی قبر قرار دهیم سوال کردم؟ امام در پاسخ انگشت خود را به سمت زمین گرفتند و آن را بر روی زمین قرار داده و

سپس بلند کردند» و این در حالی بود که رو به قبله بودند.

 1 نظر

اثرات مخرب رفیق بد

31 شهریور 1393 توسط مریم

حضرت آیت الله مجتهدی می فرمایند: استاد ما حضرت آیت الله حاج شیخ علی اکبر برهان(رحمه الله) می فرمودند: دو کیلو قند و یک کیلو

زعفران را شب بگذار کنار پیت نفت، صبح که شد دیگر نمی شود از آنها استفاده کرد. رفیق بد هم همین طور، برای انسان ضرر دارد پنبه

را بگذار کنار آتش بگو نسوز، مگر می شود؟

منبع:وارثون

 2 نظر

فرارازریاست سیره ی علما

31 شهریور 1393 توسط مریم

وقتی مرجعیت مطلق شیعه به شیخ انصاری(رحمه الله) رسید و مردم برای درخواست رساله و قبول مرجعیت نزد شیخ رفتند ایشان فرمودند:

من، هم مباحثی داشتم، به نام سعیدالعلماء مازندرانی(رحمه الله) که در بحث از من قوی تر بود الان در مازندران زندگی می کند، سراغ او

بروید. وقتی عدّه ای نزد سعیدالعلماء(رحمه الله) رفتند ایشان فرمودند: من مدتی است که به اینجا آمده ام و از بحث و درس دور بوده ام. ولی

شیخ در این مدت مشغول به درس و بحث بوده، لذا سراغ شیخ بروید. اینها این طور از ریاست فرار می کردند.

منبع:وارثون

 نظر دهید »

تواضع علما

31 شهریور 1393 توسط مریم

آیت الله شیخ محمد رضا تنکابنی(رحمه الله) از متواضع ترین مردم زمان خود بود به حدی که اگر حمالی از دنیا می رفت ، ایشان در تشییع

جنازه اش شرکت می کردند. حضرت آیت الله مجتهدی می فرمایند: یک بار شخص کاسبی که شغلش کشک ساب بود از زیارت کربلا آمده

بود وقتی من به دیدنش رفتم او گفت: قبل از شما آیت الله شیخ محمدرضا تنکابنی اینجا بودند

منبع وارثون.

 نظر دهید »

تندی امیر المومنین بانکیر ومنکر به خاطر طلبه ها

31 شهریور 1393 توسط مریم

اهل بیت(ع) نیز طلبه ها را دوست دارند حضرت آیت الله مجتهدی می فرمایند: نزد آیت الله صدوقی علیه الرحمه کتاب مطّول می خواندم

ایشان فرمودند: که طلبه ای فوت کرد بعد از مرگ، او را در عالم خواب دیدند و پرسیدند چه خبر از آن عالم؟ طلبه گفت: وقتی مرا دفن

کردید نکیر و منکر برای سوال و جواب آمدند ناگهان حضرت امیرالمؤمنان علی(ع) وارد شدند و با تندی به آن دو فرمودند: بروید مگر

نگفتم متعّرض طلاب نشوید

منبع:وارثون.

 نظر دهید »

سرکوبی نفس اماره

31 شهریور 1393 توسط مریم

علماء اسلام به فکر سرکوب کردن نفس اماره هستند، و برای مقابله با آن همیشه در سعی و تلاش می باشند، نقل می کنند که وقتی مرحوم

حجه الاسلام شفتی طلبه بودند، برای اینکه با نفس و هوا و هوس خود مبارزه کرده باشد، زنی را صیغه می کند و به او می گوید من با تو

کاری ندارم و به تو نزدیک نخواهم شد ولی با این وجود مبلغ درخواستی تو را خواهم داد، آن زن ، شب تا صبح در اتاق و حجره آن مرحوم

می ماند در حالی که ایشان در طرف دیگر اتاق نشسته و مشغول مطالعه بودند و سرشان را از روی کتاب هم بلند نکردند.

منبع:وارثون.

 نظر دهید »

کاسه زهر است نمی نوشم

31 شهریور 1393 توسط مریم

روزى در جريان مشروطيت ، مرحوم آخوند خراسانى خواست درس را شروع كند، يك نفر بلند شد و گفت در تبريز خون ريزى شده است .

بنا شد دسته جمعى به منزل آقا سيد محمد كاظم يزدى ( رحمه الله ) بروند: بعضى هم كه مى خواستند فرار كنند، گفتند: از هر كوچه اى رفتيم

، ديديم چماق به دستى ايستاده است و نمى گذارد . معلوم شد همه ى راه ها جز راه خانه ى سيد بسته است . جمعيت همه وارد خانه ى سيد

شدند و گفتند: اگر با مشروطه موافقت نكنيد، ظلم و خون ريزى مى شود، چون قريب به اتفاق است كه در مشروطه خون ريزى واقع نمى

شود ( البته ديديم كه شد! ) سرانجام سيد ( رحمه الله ) فرمود: مى دانم كاسه ى زهر است نمى خورم ، شما كه نمى دانيد اگر بخوريد

معذوريد.


آرى ، در گرفتاريها بايد قدم به قدم به دفتر شرع نگاه كنيم ؛ هر كجا كه ديديم واضح و آشكار است پيش برويم ، و در موارد شبهه ناك و

تاريك خوددارى و توقف كنيم ، عمل به احتياط پشيمانى ندارد.

 

منبع
:وارثون

 نظر دهید »

تنها ازنماز خواندن لذت می برم

31 شهریور 1393 توسط مریم

آقاى ميرزا حسين ميرزا خليل ( رحمه الله ) در سن نود سالگى مى فرموده است : غذا خوردن

براى من مانند اين است كه انبان و كيسه اى

را پر كنم . من از خوردن غذا هيچ لذت نمى برم ، آن چه از آن لذت مى برم نماز خواندن است .


شخصى مى گفت : ايشان بعد از نماز صبح در بالاسر حضرت امير( عليه السلام ) در مصلى مى ايستاد و تا طلوع آفتاب به نماز مشغول مى
شد

منبع وارثون.

 2 نظر

خاک برسرشیعه

31 شهریور 1393 توسط مریم

زن ارمنی كه در هواپيما در كنار همسر مرحوم علامه نشسته بود، جريان زيارت امام رضا ( عليه السلام ) و گرفتن حاجات از توسل به آن

حضرت را نقل كرده بود. و نيز بعد از نقل قصه ى روضه خوانى (روضه ى پنج تن ) در مدرسه ى مروى به پيشنهاد آن زن ارمني و شفاى

جوانش براى علامه طباطبايى ( رحمه الله )، ايشان فرمود: خاك بر سر شيعه !

 2 نظر

حضرت امام رضا به پیش واز او می رود

31 شهریور 1393 توسط مریم

در زمان سابق وقتى مصيبت و گرفتارى به یك نفر يا عده اى وارد مى شد، مثل الآن بى تفاوت نبودند كه آن بلا را فقط براى مبتلايان بدانند و

هيچ همدردى نكنند، بلكه گرفتارى و بلا را براى همه مى دانستند و همه براى برطرف شدن آن در فكر گرفتن مجلس دعا و ختم بودند. آقايى

مى گفت : ختم بسيار خوبى براى رفع گرفتارى هاى شيعه سراغ دارم ، و آن اشتغال به علم فقه آل محمد ( صلوات الله عليهم اجمعين ) است

، اين بزرگترين ختم و توسل به آن هاست . زمانى كه هشت نفر از علما و دو سه نفر از خطبا در زمان رضا پهلوى دست بسته به زندان

بردند و معلوم نبود كه چه بلايى به سر آن ها خواهند آورد، و آن ها سه روز در بازداشتگاه حيران بودند. در حالى كه همه مشغول گريه و

زارى و توسل و دعا بودند، يكى از آن ها مى گويد: سيد يونس اردبيلى ( رحمه الله ) نيز در ميان ما بود، ولى هيچ اضطرابى نداشت و با

آرامش خاطر مشغول مطالعه ى كتاب جواهر بود. در اين هنگام يكى از سادات حاضر در مجلس فرمود: من در مشهد بودم ، شبى خواب

ديدم كه حضرت رضا ( عليه السلام ) به پيشواز شخصى مى آيد، خيال كردم براى بنده است ، صبح ديدم كه جنازه ى مرحوم سيد يونس

( رحمه الله ) را به صحن آوردند و از همان درى كه امام ( عليه السلام ) به پيشواز مى رفتند، وارد كردند.

 نظر دهید »

ایذاءمومن حرام است امام نه هراذیتی

31 شهریور 1393 توسط مریم

ایت الله العظمی گلپایگانی(رحمه الله) می فرمودند: اذیت مؤمن حرام است اما نه هر اذیتی مثلاً شخصی متکبر است می گوید اگر مرا بالای

مجلس ننشانید من ناراحت می شوم، اذیت کردن این آقا یعنی حرف او را گوش نکردن اشکالی ندارد.

 نظر دهید »

من آیت الله هستم شما به من توهین کردید

31 شهریور 1393 توسط مریم

یکی از خطبای تهران(جناب حجت الاسلام والمسلمین حاج آقا مُدَفِّق) فرمودند: روزی نزد آیت الله میرزا جواد آقا تهرانی(رحمه الله) که

استاد اخلاق بودند، بالای منبر از ایشان به آیت الله تعبیر کردم، بعد از منبر ایشان ناراحت شدند و فرمودند: من محمد جوادم، روزی در

مسجدی دیگری منبر رفتم از پیش نماز تعبیر به حجت الاسلام کردم ناراحت شد و بعد از منبر به من گفت: من آیت الله هستم، شما به من

اهانت کردید

 1 نظر

حلالیت طلبیدن از سوءظن

31 شهریور 1393 توسط مریم

حاج حسین آقا خندق آبادی علیه الرّحمه می فرمودند: روزی در مجلسی منبر بودم شخصی که در نزدیکی های من نشسته بود ناگهان چشمش

به خانمی که در بالای بام منزلش در حال پهن کردن لباس بود می افتد، وقتی که مرا نگاه کرد دید که من هم به همان نقطه نگاه می کنم، بعد

از اتمام مجلس ، آن شخص روی منبر نشسته و متوجه شد که از روی منبر، اصلاً پشت بام معلوم نیست، لذا آمد و از من حلالیت طلبید. من

هم گفتم حلال کردم به شرط اینکه دیگر به کسی سوءظن نبری.

 نظر دهید »

آخرت طلااست ودنیاسفال است

31 شهریور 1393 توسط مریم

مرحوم نراقی(رحمه الله) در معراج السّعاده می فرمایند: اگر دنیا طلا بود و آخرت سُفال، انسان عاقل نمی آمد، طلای فانی را بگیرد و سفال باقی را رها کند، چه رسد به اینکه قصّه برعکس است، یعنی آخرت طلا و دنیا سفال است.

 نظر دهید »

عجب ازکسانی که با استخاره به تسبیح مطلب می گویند

31 شهریور 1393 توسط مریم

آقاى خمينى ( رحمه الله ) مى فرمود: آن هايى كه با قرآن استخاره مى كنند و مطلبى مى گويند، درست ؛ عجب از كسانى كه با تسبيح استخاره مى كنند و مطلب را مى گويند!بله اتفاق افتاده كه

كسانى با استخاره با تسبيح مطلب را گفته اند!
نقل از آیت الله بهجت

 4 نظر

بازشدن باب حکمت بابخشش

31 شهریور 1393 توسط مریم

آقا سيد محمد شفتى ( رحمه الله ) يك جگر خريده بود و به منزل مى برد،


در راه حيوانى را با بچه هايش ديد، ترحم نمود و مقدارى از جگر را جلو آن ها انداخت ، سپس مقدار ديگر و … تا اين كه تمام جگر را به آن

ها داد. گويا سيد ( رحمه الله ) تشخيص داده بود كه آن ها احوج و نيازمندتر از اهل منزل هستند . از همان جا باب حكمت و معرفت به رويش

گشوده شد.

 2 نظر

حالا ببین نتیجه توسل چیست؟؟؟

31 شهریور 1393 توسط مریم

حضرت آیه الله مجتهدی می فرمایند: حالا نتیجه توسّل را ببین که چیست؟ سال 1363 قمری در مسجد بالا سر امام رضا(ع) طلبه بودم و

حجره داشتم. پولم تمام شد و به حرم رفته و به حضرت عرض کردم آقا جان ، من مهمان شما هستم پولم تمام شده، خجالت می کشم به کسی

بگویم وقتی به حجره برگشتم دیدم پدرم که، با طلبه شدن من موافق نبود، پنجاه تومان برایم پست کرده است و با پنجاه تومان آن زمان، می

توانستی یک ماه و نیم در مشهد بمانی.


وقتی می خواستم طلبه شوم غصه می خوردم که مرا سربازی نبرند توسلی پیدا کردم وقتی اسم مشمولین آن سال را اعلام کردند و اسم من

نیز می بایست با آنها می بود با کمال تعجب دیدم اسم من اعلام نشده است لذا به ثبت احوال مراجعه نکردم، از ترس اینکه شاید اشتباه شده

باشد و اسمم را دوباره بنویسند. بعدها از شخصی که در ثبت احوال بود جریان را سوال کردم گفت: یک اتاق در ثبت احوال آتش گرفت، حتماً

مدارک شما در آن اتاق بوده است.

 1 نظر

حرف شنوی امام زمان ازمادرش

31 شهریور 1393 توسط مریم

آیت الله سیبویه عموی آقای سیبویه واعظ، که در کربلا ساکن بودند و صاحب رساله بودند. ایشان از اولیاء بودند روزی به من فرمودند: در

زمان ما، توسل به حضرت نرجس خاتون(س) کارها را زودتر راه می اندازد چرا که وقتی مادر به فرزند حرفی بزند فرزند مجبور است به

حرف مادر گوش بدهد.

 1 نظر

این آزادی زن ضدزن است

31 شهریور 1393 توسط مریم

زن آزاد می شود

اما نه با کتاب و دانش و ایجاد فرهنگ و روشن بینی و بالارفتن سطح شعور و سطح احساس و سطح جهان بینی…

بلکه با قیچی !

قیچی شدن چادر !

زن یک باره روشنفکر می شود !

و مرد با سکوت در قبال عریانی زن روشنفکر می شود !

این آزادی و روشنفکری که شما می گویید همسایه جهل و عقب ماندگی  و ضد زن است.


دکتر علی شریعتی

 نظر دهید »

دلت پاک باشه کافیه!!!

31 شهریور 1393 توسط مریم

خیلی از مردم میگن !!!!

بابا دلت پاک باشد . دل پاک باشد ، کافی است !

جواب به این اشخاص که پاکی دل رو ملاک خوبی و بهشت میدونند اینه :

آنکس که تو را خلق کرده است ، اگر فقط دل پاک کافی بود فقط میگفت :[ آمنوا]

در حالیکه گفته : [آمَُنوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحات] یعنی هم دلت پاک باشد ، هم کارت درست باشد .

اگر تخمه کدو را بشکنی و مغزش را بکاری سبز نمی شود . پوستش را هم بکاری سبز نمی‌شود . مغز و پوست باید با هم باشد .

هم دل ؛ هم عمل !!

دل پاک + عمل صالح = رضایت الهی


مرحوم آیت الله مجتهدی( ره)

 نظر دهید »

درخواست خالصانه درمسجد سهله

31 شهریور 1393 توسط مریم

ماجرايى واقعى نقل شده است كه: «شخصى روحانى در عصر مرحوم آخوند يا مرحوم سيد محمد كاظم يزدى، از نجف اشرف به مسجد

سهله (كه در صحرا قرار داشت) مى‏رفت تا عبادت كند. او شب را تا به صبح در آن جا ماند. آن شب، مهتابى بود و او در حال عبادت، كه

ناگهان احساس كرد صداى غريبى از نزديكى مسجد به گوش مى‏رسد. كمى كه دقت كرد دريافت كه صداى حيوان درنده‏اى است و پس از

اندكى شيرى را ديد كه به سرعت وارد مسجد سهله شد و از پله‏ها بالا رفت و در مقابل او قرار گرفت. مرد روحانى كه سخت ترسيده بود، با

فرياد به شير گفت: «به حق اميرالمؤمنين برگرد». شير نيز از همان راهى كه آمده بود بازگشت».


«توجه كنيد، شير گرسنه بود و طعمه هم آماده، ولى با يك خواستن خالصانه، شير برگشت. براى رسيدن انسان به چنين مرحله‏اى واقعاً نياز

به كار و تلاش است».

 5 نظر

مقداری هندوانه برای این آقا بفرست

31 شهریور 1393 توسط مریم

شخصى در سامرا نامه بسيار تندى به ميرزاى شيرازى قدس سره نوشت. مرحوم ميرزا نيز به خدمتكارشان فرمودند:


«مقدارى هندوانه تهيه كن و براى اين آقا بفرست. اين بنده خدا گرمى‏اش شده!».


«اين هم يك مصداق از حلم است».

 1 نظر

اگرما جای خدابودیم چنین می کردیم وچنان

31 شهریور 1393 توسط مریم

نقل است خواجه نصير الدين طوسى در مجلسى حضور داشت. در آن مجلس چند تن مى‏گفتند: اگر ما به جاى خدا بوديم چنين مى‏كرديم و چنان.

يكى مى‏گفت: در عرض يك هفته همه مريض‏ها را شفا مى‏دادم و ديگرى مى‏گفت: من در طول يك هفته همه فقرا را از تنگدستى مى‏رهانيدم. به

هر حال هر كسى چيزى مى‏گفت.


در آن ميان خواجه نصير الدين طوسى سخنى حكيمانه بر زبان راند كه اگر خدا براى يك هفته كل امور گيتى را به من واگذارد هرگز كارى

را نمى‏كردم كه شما مى‏كرديد، چون خدا حكيم است و امور كون و مكان را بر اساس حكمت خود سامان داده و جريان مى‏بخشد.


«مشكل‏ترين مشكل ما حكيم نبودن ماست. خدا حكيم است، معصومين عليهم السلام حكيم‏اند، اما ما اين‏گونه نيستيم ولى مى‏توانيم تا حدى در آن

 

مسير قرار گيريم كه اين نيز همت، تلاش، پرورش روح و تهذيب نفس مى‏خواهد».

 نظر دهید »

اراده قوی یک روحانی در ترک عادات ناپسند

31 شهریور 1393 توسط مریم

نقل مى‏كنند مرحوم آقاى حجت كوه كمرى قدس سره به قدرى به سيگار وابستگى داشت كه گاه روى منبر يا حين تدريس مجبور مى‏شد سيگار

بكشد و سپس تدريس خود را ادامه دهد.

 

اين مرجع بزرگ در اواخر عمر گرفتار بيمارى ريوى شد. يكى از پزشكان به ايشان گفت: «سيگار كشيدن براى سلامت شما زيان دارد».


ايشان فرمودند: من شما را موثق و اهل خبره مى‏دانم. آيا سيگار براى سلامتى‏ام زيان بسيار دارد يا كم؟


پزشك گفت: زيانِ بسيار دارد.


نقل مى‏كنند ايشان در آن حال سيگارى كه در دست داشت كنار گذاشت و تا آخر عمر سيگار نكشيد. با اين‏كه اين تصميم و اجراى آن، كارى

فوق العاده دشوار است، ولى زيانى از اين جهت به ايشان وارد نشد.


«غالباً چنين اراده‏هايى نادر است. از اين رو بهتر است چنين اقداماتى به آهستگى و اندك اندك صورت پذيرد تا زيانى متوجه انسان

نشود»..

 نظر دهید »

ارزش حیا بیشتر از رزقی است که ازدست میدهیم

31 شهریور 1393 توسط مریم

يكى از نزديكان آيت اللَّه العظمى ميرزا مهدى شيرازى قدس سره كه پيرمرد بسيار با تقوايى بود نقل مى‏كرد:


«روزى در حرم امير مؤمنان عليه السلام مشغول زيارت بودم. آن روز حرم خلوت بود. در حين زيارت مردى هندى آمد و در حرم پنج

دينارى پخش كرد. كه يكى از آنها روى شانه من افتاد. خواستم آن را با عجله بردارم، ولى يك لحظه با خود فكر كردم آيا در محضر حضرت

اين عمل كار درستى است يا نه، كه ناگهان شخصى از پشت سرم آن را از روى شانه من برداشت!»


«گاهى حيا مانع رزق و روزى است، اما با اين حال ارزش حيا بيشتر از چيزى است كه از دست مى‏دهيم»

 2 نظر

کراماتی که میرزای قمی ازراه نگه داشتن زبان به دست آورده بود

31 شهریور 1393 توسط مریم


مرحوم شيخ محمود عراقى كه از شاگردان مبرز شيخ انصارىبوده است. در قسمت پايانى كتاب دارالسلام قصه هايى را با ذكر سند در

احوال فقها و علما آورده است كه سند بعضى از آنها شيخ انصارى و ملا احمد نراقى است. يكى از اين ماجراها مربوط به ميرزاى قمى

است كه شيخ انصارى عصر او را درك كرده است؛ چرا كه شيخ انصارى متولد 1214 قمرى است و ميرزاى قمى 1231 چشم از جهان

فرو بست؛ به عبارت ديگر وقتى ميرزاى قمى رحلت كرد، شيخ جوانى هفده ساله بود.


شيخ محمود عراقى در كتاب دارالسلام آورده است كه شخصى از راه درياى عمان عازم حج بود. در بين راه هميان پول خود را درآورده


و محاسبه مى‏كرد كه چه مقدر از پول‏هايش خرج شده و چه مقدار مانده است. در همين حال متوجه مى‏شود كه شخصى از طبقه بالاى كشتى


او را مى‏پايد. چند لحظه بعد همان شخص از بالاى كشتى شروع به داد و فرياد كرد كه هميان پول مرا دزديدند، پليس كشتى آمد و پرس و

جو را آغاز كرد. او نشانى و مشخصات هميان اين زائر بيت اللَّه الحرام را به آنها داد، كه رنگش چنين است و اين مقدار پول داخل آن

است. آن زائر ديد دقيقاً مشخصات هميان او را مى‏دهد و مى‏خواهد از اين طريق پول‏هايش را به چنگ آورد. با خود گفت: خدايا، چه كار كنم؟

الآن است كه مرا به جرم دزدى دستگير كنند و پول‏هايم را نيز از دست بدهم و چه بسا به مجازات برسم. اين بود كه گفت: يا اميرمؤمنان،

اين پول‏هاى من نزد شما امانت باشد، و پول‏ها را به دريا انداخت.


مأمورها همه را گشتند تا نوبت به او رسيد. او را نيز بازرسى كردند، اما چيزى پيدا نكردند. از اين رو شخصى را كه در طبقه فوقانى

كشتى بود به جرم اين‏كه تهمت زده است به مجازات رساندند. اما مجازات او هيچ فايده‏اى به حال اين زائر بى‏نوا نداشت؛ زيرا پول‏هايش را

از دست داده بود. با هزار بدبختى به حج رفت و در راه بازگشت، به نجف اشرف و حرم اميرمؤمنان عليه السلام رفت و عرض كرد: يا

امير مؤمنان، ما به شما اعتقاد داريم. من هميان خود را به رسم امانت به شما سپردم و اكنون هم آن را از شما مى‏خواهم.


شب حضرت امير مؤمنان على عليه السلام را در عالم رؤيا ديد كه به او فرمودند: به قم برو و امانت خود را از ميرزاى قمى بگير. از

خواب بيدار شد. ميرزاى قمى را نمى‏شناخت، اما به طرف قم حركت كرد. به قم كه رسيد، از مردم پرس و جو كرد كه ميرزاى قمى كيست

و خانه‏اش كجاست؟ گفتند: مرجع تقليد است و خانه‏اش در فلان محله قرار دارد. خدمت ميرزا رسيد و ماجرا را برايش نقل كرد. ميرزاى

قمى نيز همان هميان را از زير عبايش در آورد و به او داد. وقتى آن را باز كرد، ديد پول‏ها دست نخورده است.


«ميرزاى قمى نيز مثل ديگران، انسان معمولى بود، اما با زحمت و پشتكار به اين مقام رسيده بود. گفته‏اند بسيارى از كراماتى كه به دست

آورده بود، از راه سكوت و نگه داشتن زبان بوده است»..

 نظر دهید »

آخر وعاقبت دل مومن را به درد آوردن وبی توجهی به نهی ازمنکر

31 شهریور 1393 توسط مریم

جناب استاد می فرماید: روزی شیخ با عده ای از شاگردانشان به باغ دولت آباد در نزدیکی حرم حضرت عبدالعظیم(ع) رفته بودند در نزدیکی آنجا عده ای جوان مشغول لهو و لعب و تنبک زدن و

رقصیدن بودند ایشان از باب امر به معروف و نهی از منکر پیغام دادند که چون این کار منکر است لذا آن را ترک کنید و ساکت باشید ولی آنها گوش ندادند در میان آنها شخص تنبک زنی بود که

مجلس را گرم می کرد و بقیه افراد مشغول لهو ولعب بودند، مرحوم شیخ جوان تنبک زن را نفرین کرد که خدایا همان طور که او دل ما را به درد آورد دلش را به درد بیاور. فردای آن روز وقتی

ایشان به درس رفتند شخصی آمد و گفت: آقا پسری که شما نفرینش کردید از دیشب تاکنون به دل دردی شدید مبتلا شده به حدی که دکترها نمی توانند درد او را ساکت نمایند، و همچنان آه و ناله

می کند و ظاهراً به خاطر این است که شما را ناراحت کرده است، لذا استدعا داریم که شما از او راضی شوید. مرحوم شیخ هم فرمودند: ما او را بخشیدیم و با این جمله بلافاصله آن جوان خوب

شد.

نقل از آیت الله مجتهدی تهرانی

 نظر دهید »

آدم به هنگام گرفتاری به سراغ همه می رود مگر خدا

31 شهریور 1393 توسط مریم

مرحوم شيخ عبدالزهرا كعبى - رحمه اللَّه - شبى در مورد كلمه لااله الااللَّه سخن مى‏گفت. مى‏فرمود: «آدم با زبان مى‏گويد لااله الا اللَّه، اما به

هنگام گرفتارى، به سراغ همه مى‏رود مگر خدا. آدم مقروض وقتى مى‏خواهد قرضش را ادا كند، از همه كمك مى‏خواهد مگر خداى متعال. چنين

كسى مؤمن است و به خداى متعال ايمان دارد، اما هنگامى كه به او مى‏گويند: آيا درِ خانه خدا هم رفتى يا نه، مى‏گويد: يادم نبود. چرا به ياد خدا

نبوده است؟ از ياد بردن خدا نه تنها بهانه و حجت مناسبى نيست بلكه، دست كم شخص را سزاوار عتاب می ى‏سازد.

 نظر دهید »

قران خواندن شیخ فضل الله نوری بعد از وفاتش

31 شهریور 1393 توسط مریم

از آقاى اشعرى كه عالم راستگويى است نقل شده كه مى گفت : دايى من كه سيد، و از شاگردان مرحوم شيخ فضل الله نورى (رحمه الله) بود،

در شبى كه جنازه ى ايشان را به قم آورده بودند تا فردا در حجره دفن كنند، در همان حجره صداى قرآن از جنازه ى آن مرحوم شنيده بود.


آقاى ديگرى نقل كرده است : لب ايوان مقبره ، در صحن مطهر حضرت معصومه ( عليها السلام ) نشسته بودم ، شنيدم از توى مقبره ى

مرحوم شيخ فضل الله نورى ( رحمه الله ) صداى قرآن مى آيد. به طرف مقبره رفتم ، ديدم كسى نيست ، بازگشتم تكرار شد، خلاصه یقين

كردم كه صداى قرآن از خود صاحب قبر است .

 نظر دهید »

نتیجه امتحان طلبگی میرزای شیرازی

31 شهریور 1393 توسط مریم

استاد ما مى فرمود: ما گاهى آقاى ميرزا محمد تقى شيرازى ( رحمه الله ) را امتحان طلبگى مى كرديم ، به اين صورت كه  یك هفته در نماز

(حتى در اذان و اقامه ) ايشان حاضر مى شديم ، در درسش شركت مى كرديم ، در درس حرف مى زديم ، اشكال مى كرديم ، در كوچه و

بازار به ايشان تعظيم و احترام مى كرديم ، دستش را مى بوسيديم ، ولى يك هفته هم به عكس آن ،نه به نماز و نه درس مى رفتيم و اگر مى

رفتيم حرف نمى زديم ، در كوچه اعتنايى به ايشان نمى كرديم . اما مى ديديم كه ايشان در باطن در دو هفته  یك جور است و مى فهميديم كه

فوق العاده است .

 6 نظر

آخر وعاقبت دل مومن را به درد آوردن وبی توجهی به نهی ازمنکر

31 شهریور 1393 توسط مریم

جناب استاد می فرماید: روزی شیخ با عده ای از شاگردانشان به باغ دولت آباد در نزدیکی حرم حضرت عبدالعظیم(ع) رفته بودند در نزدیکی آنجا عده ای جوان مشغول لهو و لعب و تنبک زدن و

رقصیدن بودند ایشان از باب امر به معروف و نهی از منکر پیغام دادند که چون این کار منکر است لذا آن را ترک کنید و ساکت باشید ولی آنها گوش ندادند در میان آنها شخص تنبک زنی بود که

مجلس را گرم می کرد و بقیه افراد مشغول لهو ولعب بودند، مرحوم شیخ جوان تنبک زن را نفرین کرد که خدایا همان طور که او دل ما را به درد آورد دلش را به درد بیاور. فردای آن روز وقتی

ایشان به درس رفتند شخصی آمد و گفت: آقا پسری که شما نفرینش کردید از دیشب تاکنون به دل دردی شدید مبتلا شده به حدی که دکترها نمی توانند درد او را ساکت نمایند، و همچنان آه و ناله

می کند و ظاهراً به خاطر این است که شما را ناراحت کرده است، لذا استدعا داریم که شما از او راضی شوید. مرحوم شیخ هم فرمودند: ما او را بخشیدیم و با این جمله بلافاصله آن جوان خوب

شد.

نقل از آیت الله مجتهدی تهرانی

 1 نظر

حالا وقت خوش گذارنی ماست

31 شهریور 1393 توسط مریم

سيدى كه خادم حرم حضرت سيدالشهدا ( عليه السلام ) در كربلا بود نقل كرد: در سن جوانى با پدرم نزد شيخ انصارى ( رحمه الله ) رفتيم ،

سفره حاضر كردند يا حاضر بود، آبگوشت ، اما چه آبگوشت بى رمقى !براى ما نيز گذاشتند. پدرم به من مى گفت : بخور،هذا نائب صاحب

امام زمان ( عجل الله تعالى فرجه الشريف )اين شخص نائب صاحب الزمان ( عجل الله تعالى فرجه الشريف ) است .

 

و من از خوردن خوددارى مى كردم و با مسخره مى گفتم :


هذا شنو؟! اين چيه ؟!


چه جور زندگى مى كردند سهم امام ( عجل الله تعالى فرجه الشريف ) را به ديگران مى دادند، و خودشان به چه چيز راحت بودند؟ با

وجود اين كه امثال اين آقا در آبگوشت بودن آن تامل داشته ، خود آنان مى فرمودند: حالا وقت خوش گذرانى ما است . چنان كه ائمه اطهار

( عليهم السلام ) هم گاهى مى فرمودند: چون امامت و زعامت را نداريم ، در اين وضع خود آزاديم .

 نظر دهید »

هنوز حرکت ایشان باپای برهنه وزیرآفتاب سوزان دریادهاست

20 مرداد 1393 توسط مریم

خطيب شهير، حجت الاسلام والمسلمين آل طاها در مجلس ختم فقيه مقدس، ميرزاى تبريزى ‏قدس سره را اينگونه معرفى كردند:


ميرزاى تبريزى‏قدس سره مصداق بارز و اتم آيه شريفه «95»، سوره مريم بودند: «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ

وُدّاً»همانا آنان كه به خدا ايمان آوردند و نيكوكار شدند خداى رحمت، آنها را محبوب مى‏ گرداند.


ميرزاى تبريزى‏ قدس سره در قلوب كسانى كه ايشان را مى ‏شناختند واقعاً محبوب بود، علت آن رفتار و منش عالى و منحصر به فرد

ايشان بود. مرحوم ميرزاقدس سره علاوه بر جهات علمى كه به استوانه حوزه معروف بودند، داراى صفاتى بودند كه متدينين از آن الگو

مى ‏گرفتند و به وجود ايشان دلگرم بودند.


خداوند متعال عزتى به اين مرجع عالى قدر داده بود كه تشييع جنازه او گوياى آن عظمت بود. ميرزاى تبريزى‏ قدس سره علاوه بر تلاش

براى نشر معارف و علوم اهل بيت‏ عليهم السلام در ولاى آنان مى ‏سوختند و تا زنده بودند، اجازه نمى ‏دادند كسى شبهه‏ اى را عمداً مطرح

كند؛ سريع موضع مى‏ گرفتند و شبهه را بدون جواب نمى ‏گذاشت. امروز فقدان آن عالم ربانى به وضوح مشهود است و هنوز آن حركت

الهى در ايام شهادت حضرت فاطمه زهراعليها السلام زير آفتاب سوزان بر روى زمين گرم با پاى برهنه، در يادها زنده است و اثر خود

را دارد. با موضع صريح و شجاعانه‏اى كه داشتند يكى از بزرگ‏ترين شخصيت علمى مدافع حريم اهل بيت‏ ليهم السلام در دوران خود شده

بودند؛ هم در معارف آل محمد(صلى الله عليه وآله) شبانه روز تلاش مى ‏كرد و هم در ولايت و محبت اهل بيت‏ عليهم السلام مى ‏سوختند.

ايشان در طول مرجعيت با بركت خويش انقلابى در ميان ارادتمندان اهل بيت‏ عليهم السلام ايجاد نمودند.

 1 نظر

شیرنی ظهور امام زمان (عج)ازاشدضرورات است.

20 مرداد 1393 توسط مریم

 نظر دهید »

یک انسان متدین بایددرتمام کارها به خداپناه ببرد.

20 مرداد 1393 توسط مریم

يكى از صفات فقيه مقدس، ميرزاى تبريزى قدس سره اين بود كه سعى مى ‏كردند در تمام حركات و سكنات خود پيامى را به سايرين، به

خصوص طلاب جوان برسانند. در كارهايى كه در انظار مردم انجام مى ‏دادند بسيار حساب شده و جهت دار عمل مى ‏كردند؛ قبل از شروع درس در «مسجد اعظم» قم بعد از ورود به مسجد دو ركعت نماز مى‏ خواندند و سپس دست‏هاى خود را به سوى آسمان بلند كرده و دعا مى ‏

كردند و آن‏گاه جهت درس به طرف منبر حركت مى ‏كردند و اين كار در روحيه طلاب بسيار اثر كرده بود و مشاهده مى ‏كردند كه اين مرجع

با آن علم سرشار و موقعيت خاص، قبل از درس در مقابل پروردگار خود زانو مى ‏زند و مدد مى‏ جويد و اين خود پيامى بود براى تمام

كسانى كه كرسى درس داشتند. ايشان به همه مى‏ خواستند بفهمانند كه هركس مى‏ خواهند باشند، يك انسان متديّن بايد در تمام كارها به خدا پناه

ببرد و به اهل بيت عليهم السلام توسل كرده و از آنان مدد بجويد.

 1 نظر

اگردرعصرغیبت ارمبانی حَقّه دفاع نکنیم فردای قیامت مسولیم

20 مرداد 1393 توسط مریم

فقيه مقدس، ميرزا جواد تبريزى قدس سره فانى در ولاى اهل بيت عليهم السلام بودند؛ به نحوى كه در هر جا كه فقط كلمه «اهل بيت عليهم السلام» را می ‏

شنيدند، خود به خود چهره‏شان دگرگون می ‏شد، آهى می كشيدند و اشك در چشم مباركشان حلقه می‏زد. شاگردان مرحوم ميرزاقدس سره بارها مشاهده

 

می کردند،هنگامى كه مرحوم ميرزاقدس سره در درس به روايتى می‏رسيدند كه شمّه‏ اى از مظلوميت اهل بيت‏ عليهم السلام در آن بود بغض گلوى ايشان را می‏گرفت و

اشك در چشمشان حلقه می‏زد. گريه مرحوم ميرزاقدس سره در مجالس روضه زبانزد بود، به طورى كه هر بيننده‏اى را تحت تأثير قرار می‏داد. دفاع مرحوم

ميرزاقدس سره از شعائر و رد شبهات تا آنجا پيش رفت كه در قرن خود تحوّلى عظيم ايجاد نمود. ايشان بارها و بارها می‏فرمودند: «وظيفه ماست كه در مقابل

شبهات ايستادگى نماييم.»مرحوم ميرزا قدس سره در مجلس درس يا مجالس استفتاء و يا در زمانى كه با مردم يا شخصيت‏ها ديدار داشتند به صورت كتبى يا

شفاهى، شبهه را شجاعانه مطرح و رد می‏كردند و با تمام قدرت در مقابل تشكيكات ايستادگى می‏نمودند، بارها مشاهده شد كه می ‏گفتند: «قلم و كاغذ بياوريد تا به

وظيفه خود عمل كنم!» و فقط به خاطر حبّ و اخلاص به اهل بيت‏ عليهم السلام بدون هيچ ملاحظه‏اى می ‏نوشتند، دفاع می ‏كردند و آتش فتنه را خاموش

می‏كردند و دائماً می‏فرمودند: ما موظفيم كه در عصر غيبت به هر شكل ممكن از مبانى حقّه دفاع كنيم و اجازه ندهيم عده‏اى با القاى شبهات عوام از مؤمنين

را فريب دهند و من تا زنده هستم اجازه نمی‏دهم عده‏اى بى سواد و سر سپرده، عوام از مؤمنين را فريب دهند. اگر كسى كوتاهى كند فرداى قيامت مسئول

است و در آخرت حسرت خواهد خورد.

 1 نظر

خدانکندکه مادردنیاغوطه ورشویم

18 مرداد 1393 توسط مریم

 2 نظر

لقمه حلال واستجابت دعا

18 مرداد 1393 توسط مریم

 نظر دهید »

اگر گوینده گفتاراهل عمل نباشدموعظه وپنداواثرنمی کند

18 مرداد 1393 توسط مریم

حضرت آیت الله مجتهدی می فرمایند: به دو علت موعظه و پند و اندرز، درمردم تأثیر نمی کند، یکی اینکه طرف مقابل زمینه پذیرش سخنان خوب را ندارد مثال یزیدها و معاویه ها، اگر چه

بزرگوارانی مثل امام حسین و یا امیرمؤمنان(ع) موعظه کنند اثر نمی کند، و دوم اینکه گویندۀ موعظه، خود اهل عمل نیست هنوز نتوانسته است خود را بسازد و گناهان را ترک کند و تقوای الهی

را رعایت نماید لذا طرف مقابل وقتی که از او احکام حلال و حرام را می شنود، و عملاً می بینید که خود خطیب مبتلا به افعال حرام است مثل غیبت کردن و دیگر رذائل اخلاقی، کلام خطیب در

او تاثیری نخواهد داشت.

 نظر دهید »

مناظره ابوحنیفه باامام صادق(ع)درباره هدهد

18 مرداد 1393 توسط مریم

در مجلسى كه ابوحنيفه نيز حضور داشت ، امام صادق - عليه السلام - فرمود: هدهد راهنماى لشكر سليمان - عليه السلام - بود، زيرا هدهد

آب هاى زير زمين را مى بيند، ابوحنيفه فورا گفت :


ظفرت بك .؛ گرفتمت !


حضرت فرمود:


و كيف ذاك ؟ ؛ چگونه ؟


عرض كرد: اگر هدهد آب زير زمين را مى بيند، پس چرا دامى را كه صياد براى او پنهان كرده نمى بيند و به دام مى افتد؟ حضرت

فرمود:


يا نعمان !اءما علمت انه اذا جآء القدر، اغشى [اغشى ] البصر؟!اى نعمان ، مگر نمى دانى كه وقتى قدر خداوند فرا مى رسد، ديده نابينا

مى گردد!تصريح به اسم ابوحنيفه ، يعنى اين كه حضرت به او نعمان خطاب كرد، براى استخفاف و تحقير او است . بهار توبه شكن مى

رسد، چه چاره كنم ؟

 نظر دهید »

من دیدم که برزخ راازشهریار برداشتند

16 مرداد 1393 توسط مریم

روزی صحبت از شعر و شاعری به میان آمد. با جمله‎ای كوتاه فرمودند:

«بنده اشعار زیادی درباره اهل بیت ـ علیهم السلام ـ بویژه حضرت علی ـ علیه السلام ـ شنیده‎ام ولی برای من هیچ شعری همچون اشعار

شهریار تبریزی، جذابیت نداشته است، به همین جهت او را دعا كردم، بعداً‌ دیدم برزخ را از وی برداشته‎اند».

آیت الله بهاءالدینی

منبع:تبیان

 1 نظر

کسی هم که به دستگاه خداوصل شدحاکم برطبیعت می گردد.

16 مرداد 1393 توسط مریم

جهان، عرصة عبوديت حق و عبوديت شيطان است. نبوت، ‌ولايت، صلح و صفا و صميميت، قدرت غلبه بر قواي طبيعت، تصرف در مادة

کائنات به اذن خدا، از آثار بندگي و اطاعت حق است. کسي که به دستگاه خدا وصل شد، همه چيز با او و در اختيار اوست. دستگاه خدا،

دستگاه حاکميت بر طبيعت است. کسي هم که به دستگاه خدا وصل شد، حاکم بر طبيعت مي‌گردد و آب و آتش و باد را از اثر مي‌اندازد. اين‌ها

همه از برکات عبوديت و حق پرستي است.

آیت الله سید رضا بهاءالدینی

 نظر دهید »

شکرخدااین است که نیرویت رادرراه خداصرف کنی

16 مرداد 1393 توسط مریم

آنان که بندة حق هستند، اگر جواني و حواس و عمرشان از بين رفته است و قواي بدني آن‌ها از کار افتاده است، اگر با دستگاه خدا آشنا شده

باشند، جبران همة مشکلاتشان مي‌شود. چون درک

مي‌کنند که دستگاه خدا همه چيز را براي انسان فراهم مي‌کند. ولي بايد تزکيه کرد و دست و زبان و چشم و شکم را در اختيار خود داشت. بايد

شاکر خدا بود. شکر خدا؛ يعني نعمت‌هاي خدا را در

همان راه بايد صرف کرد که خدا مي‌خواهد؛ نه اين‌که فقط بگويد: «شکراً لله». شکر خدا اين است که نيرويت را در راه خدا صرف کني،

صرف بطالت نکني.

آیت الله سیدرضا بهاءالدینی

 1 نظر

مراجع هرچه بیشتر پول به طلاب بدهندبیشتربرای آنان می رسد

13 مرداد 1393 توسط مریم

آقايى در نجف مى گفت : اين آقايان مراجع كه به طلاب و مستحقين كمك مى كنند و پول ، شهريه ، يا نان مى دهند، به خاطر اين نيست كه سخاوت دارند، بلكه تجربه كرده اند و ديده اند هر چه بيشتر بدهند، بيشتر براى آن ها مى رسد!

 نظر دهید »

خودمان کاری کردیم که کفارعزیز آقای ماباشند

13 مرداد 1393 توسط مریم

 

آيا ما راه را پيدا كرده ايم كه در راه باشيم ؟!خودمان از روز اول كارى كرديم كه نتيجه اش اين شد كه ما ذليل و خوار باشيم و كفار عزيز و آقاى ما باشند و از پول نفت و ثروت هاى خودمان بر ما تصدق كنند، و ما در راه اميال آن ها هر وقت كه بخواهند قربانى شويم .

 1 نظر
  • 1
  • 2

عطریاس

سلام دوستان من تقریبا یه نویسنده ام ومیخوام تووبم مطالبی روبذارم که حس میکنم یه خورده نوون البته ازدیدگاه چشم هارابایدشست جوردیگربایددید.
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • حضرت فاطمه(س)درکلام
    • فاطمه فاطمه است
    • فاطمه(س)درنگاه ملکوتیان
    • فاطمه(درکلام صادقین)
    • زهرا(س )درنگاه پدر
    • الگوی
    • چرازهرا(س)ام ابیهاشد
    • تجلی کوثردرآیینه شیعه
    • فاطمه(س)درقرآن
    • ازفاطمه تافاطیمای پرتقال
    • فاطمه(س)انگیزه خدابرای خلقت
    • گشودن قفل بسته با یا فاطمه
    • افضل اعمال
    • دانلود کتاب ونرم افزارفاطمی
    • مظلومیتی به امتدادتاریخ
    • ورود فاطمه(س)به محشر
    • رجعت فاطمه(س)
    • برانگیختن فاطمه(س)
  • سخنان بزرگان
    • تنهافضیلت
    • آیت الله بهجت
    • آیت الله شاه آبادی
    • آیت الله مجتهدی
  • مبعث
  • عجیب ولی خواندنی
  • اخبارروز
  • معرفی کتاب(یارمهربان)
  • انتظار
  • مناسبت ها
  • حجاب
  • شعرناب
  • دلنوشته
  • جهادفرهنگی ،سنگرمجازی
  • داستان دفاع مقدس
  • فیلم نامه
  • عاشوراوماندگاری تشیع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
وصیت شهدا
Susa Web Tools

حدیث

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس